چگونگی اجرای مجازات تبعید
منظور از تبعید کردن چیست؟ آیا مراد تحت نظر قرار دادن در محلّ تبعید است، یا زندانى کردن وى در آن محل؟
منظور از تبعید کردن این است که در آن محل تحت نظر باشد، و زندانى کردن دلیلى ندارد.
منظور از تبعید کردن این است که در آن محل تحت نظر باشد، و زندانى کردن دلیلى ندارد.
نزد خداوند مسؤل است و از نظر فقهی تعزیر دارد ولی حکم قاتل بر او جاری نمی شود.
خواندن نماز قضا در این حالت مانعی ندارد، البته اگر امید بهبودی دارد احتیاط است صبر نماید و بعد از بهبودی بخواند.
در صورتی که قبل از دستگیری توبه کرده و حقوق از بین رفته را برگرداند حد ندارد.
دیه از اموال او برداشته مى شود.
كاهش و افزايش فاحش ضمان آور است; به تعبير صحيح تر چنانچه كسى به ديگرى مبلغى بدهكار باشد و بعد از گذشت 20 يا 30 سال (در محيط ما) بخواهد آن را بپردازد به يقين پرداخت همان مبلغ اداى دين محسوب نمى شود و بايد به قيمت روز پرداخته شود و نرخ تورّم ملاحظه گردد; ولى تغييرهاى غير فاحش تأثيرى ندارد; چراكه اداى دين محسوب مى شود.
درصورتیکه سال اوّل استطاعت اوست حج بر او واجب نشده و لازم نيست براى او نايب بگيرند و اگر عاقل شد بايد به وظايف خود عمل كند و چنانچه وقت گذشته لااقل اعمال عمره مفرده را بجا آورد تا از احرام خارج شود و اگر قبلاً مستطيع بوده بايد در سالهای بعد در صورت امكان خودش و اگر نمىتواند نايبش حج را بجا آورد.
دروغ گفتن و دشنام دادن در همه حال حرام است، ولى در حال احرام بهخصوص نهى شده است؛ يعنى از كارهايى است كه مُحرِم بايد آن را ترك كند، بلكه احتياط واجب آن است كه از اظهار برترى بر ديگران، يا بيان نقص ديگران نسبت به خود، نيز اجتناب كند.
عقد مذكور صحيح است، ولى اين شرط خالى از اشكال نيست.
مرتکب کار خلافی شده و نباید در آینده تکرار کند.
تزريق خون انسانى به انسان ديگر براى درمان بيمارى يا جرّاحى يا نجات جان او جايز است، خواه خون مسلمان باشد يا كافر غیر حربی، مرد باشد يا زن و خریدوفروش خون براى اين منظور مانعى ندارد.
چنانچه روش تطهير را بلد باشد و بیمبالات نباشد محکومبه طهارت است.
در فرض مسأله، فروش آن اشکالى ندارد، ولى اولویّت با اجناس مشابه است (مثلا فرش نو به جاى فرش کهنه).
درفرض بالا تبدیل جایز نیست و اگر معامله کنند معامله باطل خواهد بود مگر در مواردى که موقوفه از انتفاع ساقط شود و به درد موقوفٌ علیهم نخورد و یا مایه اختلاف و نزاع شدید گردد وناچار شویم براى رفع اختلاف آن را تبدیل یا تقسیم کنیم.
معمولاً اینگونه افراد از طریق اشارات مطالبی را میآموزند و اگر به مقداری که آموخته است انجام داده باشد کافی است.