تعزیر بابت تصرف بدون اجازه در مال دیگران
در مواردی مثل اینکه مضاربه مقید به تجارت خاص باشد، اگر عامل سرمایه را در تجارت دیگر به کار گیرد و یا در مضاربه مطلق، در سرمایه تعدی و تفریط کند، مستحق تعزیر است؟
تصرف بدون اجازه در مال دیگران جایز نیست و قابل تعزیر است.
اجراي حکم قصاص از سوي حکومت بدون تقاضاي اولياي دم
در مواردي که اولياي دم، تقاضاي عفو قاتل را داشته باشند يا مطالبه ديه نمايند، ولي با توجه به عوارض سياسي، اجتماعي عفو به صلاح نباشد؛آيا در صورتي که حکومت بخواهد قاتل را مجازات نمايد، ميتواند بر خلاف نظر اولیای دم قاتل را اعدام نمايد؟
تقاضای قصاص بدون رضایت ولی دم جایز نیست مگر این که عنوان مفسد یا محارب با شرایط مخصوص آن را داشته باشد.
برائت از دیه توسط پزشک
در مواردى که پزشک باید سقطجنین کند، دیه لازمه باید توسط چه کسى پرداخت شود؟
احتیاط واجب این است که طبیب با بیمار یا کسان او شرط کند که دیه را خودشان بپردازند و الا خودش باید عهدهدار بشود (بنابر احتیاط)
ارشاد اولیای دم جاهل توسط قاضی
در مواردى که میتوان دیه مقتول را از بیتالمال پرداخت، لکن اولیاى دم جاهل به موضوع هستند، آیا قاضى مجاز به ارشاد و راهنمایى آنان است؟
با توجّه به اینکه ذینفع در اینجا جاهل بهحکم است، میتوان او را بهحکم شرع ارشاد کرد.
حکم مجازات در صورت ارتکاب جرم از روی جهل و غیر عمدی
در مواردى که مُجرم به سنّ بلوغ شرعى رسیده، ولى ثابت شود که:اوّلا: تشخیص وى خام و ناکافى بوده است.ثانیاً: ارتکاب جرم او یک اقدام کیفرى جدّى عامدانه و آگاهانه نبوده است.ثالثاً: با توجّه به اوضاع و احوال شخصى و خانوادگى، قصد مجرمانه اى از او در ارتکاب عمل به اثبات نرسیده است. آیا در این صورت فرد متّهم داراى مسؤولیّت کیفرى است، و باید به مجازات مقرّر برسد؟
در صورتى که وضع او طورى باشد که عنوان عمد بر آن صادق نباشد، مشمول احکام جرم عمدى نیست. و در مواردى که محکوم به تعزیر مى شود، حاکم شرع مى تواند شرایط فوق را به عنوان عوامل مخفّفه تلقّى کند.
حکم ارشاد اولیای دم در صورت جهل توسط قاضی
در مواردى که مى توان دیه مقتول را از بیت المال پرداخت، لکن اولیاى دم جاهل به موضوع هستند، آیا قاضى مجاز به ارشاد و راهنمایى آنان مى باشد؟
با توجّه به این که ذى نفع در این جا جاهل به حکم است، مى توان او را به حکم شرع ارشاد کرد.
حداقل و حداکثر در مهرالمثل
در مواردى که مهرالمثل واجب میشود، آیا حدّ اقل یا حداکثری وجود دارد؟
ظاهر این است که در مهرالمثل حدّ معینى نیست، والا مهرالمثل صدق نمیکند و روایاتى که خلاف آن را بگوید ظاهراً معمول بهاى اصحاب نیست.
حکم عفو فاضل دیه توسط قاتل
در مواردى که قصاص قاتل، مشروط به ردّ فاضل دیه از سوى اولیاى دم است، سؤالاتى مطرح مى شود، لطفاً پاسخ فرمایید:1ـ فاضل دیه حقّ چه کسى است؟ 2ـ در صورتى که حقّ قاتل باشد، آیا مى تواند از حقّ خویش گذشت کند؟3- آیا انگیزه قاتل در حکم فوق تأثیرى دارد؟ مثلا اگر انگیزه قاتل محروم کردن ورثه از دیه، یا خروج از بلا تکلیفى و نجات از زندان باشد( به هنگامى که اولیاى دم به دلیل اعسار، قادر به پرداخت فاضل دیه نیستند، و از طرف دیگر نه حاضر به دریافت دیه هستند، و نه قاتل را عفو مى کنند) آیا عفو در همه موارد صحیح است؟
1 ـ فاضل دیه حقّ قاتل است و از او به ورثه میرسد2ـ آرى میتواند گذشت کند.3- انگیزهها تفاوت نمیکند و معیار عفو است.
چگونگی دعوت به مصالحه توسط قاضی
در مواردى که قاضى باید اصحاب دعوا را امر به مصالحه نماید، آیا امر به مصالحه به نحو مطلق کافى است، یا باید کیفیّت آن را نیز خود دادگاه مشخص نماید؟
چنانچه طرفین بتوانند مصالحه را انجام دهند امر به نحو مطلق کافى است، وگرنه قاضى مى تواند نحوه آن را (هرچند به صورت تخییر) به آنها پیشنهاد کند.
حکم دیه در صورت تردید مقتول بین دو نفر
در مواردى که قاتل معیّن، امّا مقتول مردّد بین دو نفر باشد، پرداخت دیه به اولیاى دم چگونه خواهد بود؟
درصورتیکه بههیچوجه نتوان مقتول را مشخص کرد، باید دیه را میان وارثان آن دو تقسیم کرد.