عدم کفایت شهادت یک مرد و سه زن برای اثبات حد زنا
آیا حد زنا با شهادت یک شاهد عادل مرد و سه زن اجرا می شود؟
در فرض سؤال، حدّ اجرا نمی شود .
در فرض سؤال، حدّ اجرا نمی شود .
در صورتى که قاضى بر اساس این امور حکم صادر کند، تجدید نظر در آن مشکل است. بنابراین قضات مراحل پایین تر پیشنهاد کنند، نه انشاى حکم، تا دست مقامات بالاتر باز باشد، و اگر قاضى معتمد و دقیقى باشد، به مشاهده، یا علم او مى توان اعتماد کرد.
باید برگردد و اگر برنگشته باید نماز را همراه امام تمام کند و بنا بر احتیاط واجب اعاده کند.
چنين شخصى كار خلافى كرده و مجازات دارد، ولى ضامن ديه طرف نيست; مگر اينكه شخصاً دارو را به او تزريق كرده يا خورانده باشد.
الف: در فرض سؤال چوپانى كه در ابتدا گوسفندان به او سپردهشده ضامن است.ب: ملاك قيمت يوم الاداء است.ج: خسارت ناشى ازاینگونه عدم النفعها قابل وصول نيست.
اسقاط جنين حرام است، ولي هرگاه جنين در مراحل ابتدايي باشد و بهصورت انسان کامل درنیامده باشد (قبل از چهارماهگي و دميده شدن روح) و باقی ماندن جنين در آن حالت و سپس تولد ناقص آن به تصديق اهل اطلاع متدين باعث عسر و حرج شديد براي پدر و مادر گردد، پايان دادن به حاملگي جايز است و احتیاطاً بايد ديه را بدهند.
شخص ماما تنها مستحق تعزير است; و ممكن است تعزير مالى انتخاب شود.
چنانچه عارضه، ناشى از خطاى خون گیرنده باشد، او ضامن است; مگر اينكه قبلاً بهطور خصوصى يا بهطور عام از بيماران خود برائت گرفته باشد و اگر به خاطر عيب و علّت غیرعادی در بيمار بوده، ضامن نيست.
در صورتی که سبب تقویت کفر نشود اشکال ندارد و به مقدار واجب آن ترک نشود.
هرگاه در عقد شرط كرده باشند كه زن بکارت داشته باشد و بعد خلاف آن معلوم شود مرد میتواند ازدواج را به هم زند و معمولاً در محیطهای ما، شرط بکارت بهعنوان شرط ضمنى و از پیش توافق شده است و معناى فسخ این است که بگوید من عقد را فسخ کردم یا به هم زدم و به هر زبانى باشد کافى است و بايد تفاوت مهر باكره و غير باكره را در نظر بگيرد يعنى اگر مهر دختر بهعنوان باكره پانصد سكه باشد و در صورت غير باكره بودن 300 سكه به نسبت 200 سكه از مهر او كم میشود.
درصورتیکه بدهی او فوری باشد نباید آن را ترک کند و به زیارت معصوم (علیهالسلام) برود اگر زمان ادای قرض نرسیده و یا قرض دهنده به او مهلت برای پرداخت قرض بدهد اشکالی ندارد.
با توجّه به آنچه نوشتهاید: به فرض که دو عامل باشد یکبار بیشتر تغلیظ نمیشود.
چنانچه مي داند که از اول تا آخر وقت نماز، به مقدار وضو گرفتن و نماز خواندن مهلت پيدا مي کند بايد نماز را در همان وقت مهلت بخواند و به واجبات نماز، قناعت کند. والا وظيفه آن است که يک وضو بگيرد و فورا مشغول نماز شود و اگر در وسط نماز چيزي خارج شد اعتنا نکند و نماز را بخواند ان شاءالله صحيح است حتي اگر بين دو نماز فاصله زيادي نيندازد با همان يک وضو مي تواند هر دو نماز را بخواند.
آب يا «مطلق» است يا «مضاف». آب مضاف آبى است كه بهتنهایی به آن آب گفته نشود، یعنی یا آن را از چیزى گرفته باشند (مانند آب سیب و هندوانه) و یا با چیزى مخلوط شده باشد، بهقدری که به آن، «آب» گفته نشود؛ مانند شربت، آبنمک، آب گل؛ امّا آب مطلق آن است كه میتوان بدون هيچ قيد و شرطى به آن آب گفت؛ مثل آبهای معمولى. آب مطلق، پاك و پاککننده است؛ امّا آب مضاف چيزى را پاك نمىكند، بلكه با ملاقات به نجس، نجس میشود.