لزوم رضایت شخص در پرداخت خمس
آیا پرداخت خمس باید با رضایت شخص باشد؟ و در صورت عدم پرداخت، آیا حاکم شرع میتواند با اعمال زور حقّ بیتالمال را بگیرد؟
آری، باید با رضایت باشد ولی در صورت عدم پرداخت حاکم شرع میتواند با اعمال زور حق بیتالمال را بگیرد.
آری، باید با رضایت باشد ولی در صورت عدم پرداخت حاکم شرع میتواند با اعمال زور حق بیتالمال را بگیرد.
زكات فطره بر تمام كسانى كه قبل از غروب شب عيد فطر بالغ و عاقل و غنى باشند واجب است، يعنى بايد براى خودش و كسانى كه نانخور او هستند، هر نفر بهاندازه يك صاع (تقريباً سه كيلو) ازآنچه غذاى نوع مردم آن محل است، اعم از گندم و جو يا خرما يا برنج يا ذرت و مانند اینها به مستحق بدهد و اگر پول يكى از اینها را بدهد كافى است.
اگر ساعت سالم باشد یا درصورتیکه معمولاً درست کار میکرده است تحقیق محسوب میشود.
در مورد تقيّه میتواند بر فرش و مانند آن سجده نمايد و لازم نيست براى نماز بهجاى ديگرى رود تا روى مهر سجده كند، ولى اگر در همانجا بتواند روى سنگ يا بوريا و مانند آن سجده كند واجب است.
هرگاه قصّاب سر حيوانى را ببرد و آن را حرام كند، بايد قيمت آن را به صاحبش بدهد، خواه مجّانى سربریده باشد يا در برابر مزد و مزدى هم طلبكار نيست.
چک حوالهای بیش نیست، و ذمّه خریدار تا چک وصول نشود، مدیون فروشنده است مگر اینکه فروشنده در حین معامله بپذیرد که ذمّه ثالث را بهجای ذمّه خریدار قبول کند.
وسایل دسته دومی که برخی در کنار کوچه و خیابان می گذراند به معنای اعراض از آن است و هر کسی می تواند از آن استفاده کند.
چنانچه زن به قصد رجوع در زوجیّت سکه ای را که بخشیده است در زمان عده باز پس بگیرد طلاق رجعی می شود و مرد حق رجوع دارد؛ ولی اگر خود مرد داده، طلاق خلع است.
در فرض سؤال تجدید غسل لازم نیست و در استحاضه قلیله اگر خونی نبیند تجدید وضو نیز لازم نمی باشد.
درصورتیکه از زمینهای بدون مالک باشد جایز است و اگر سال بگذرد خمس دارد و اگر از زمینهای صاحب مالک باشد اجازه صاحب آن لازم است.
درصورتیکه آب بهوسیله موتور بهصورت نهرى جارى شود وضوگرفتن از آن جايز است مشروط بر اين كه يقين به عدم رضايت مالك آن نباشد، امّا وضوگرفتن با دلو بدون جلب رضايت مالك جايز نيست.
آبى كه معلوم نيست مطلق است يا مضاف و حالت سابقه آنهم معلوم نيست چيزى را پاك نمىكند، وضو و غسل هم با آن باطل است، امّا اگر چيز نجسى به آن رسد نجس نمىشود.
مصلحت در فقه اهل سنّت مفهومى دارد و در فقه مکتب اهلبیت (علیهمالسلام) مفهومى دیگر. آنچه ازنظر فقه شیعه قابل توجیه است، در سه محور خلاصه میشود: اوّل: آنچه مربوط به حفظ نظام و حکومت اسلامى است. دوّم: حفظ نظم جامعه بر اساس این دو نوع مصلحت بسیارى از احکام مستحدثه شکل میگیرد زیرا حفظ نظام و حفظ نظم جامعه از مهمترین اهداف اسلام است که انحراف از آن جایز نیست. سوّم: آنچه مربوط به تعارض اهم و مهم است یعنى هرگاه دو مصلحت که مورد توجّه و قبول فقه اسلام است، در مقابل یکدیگر قرار گیرند، باید مصلحت اهم را ترجیح داد و مهم را فداى آن کرد. براى مثال در قسمت اوّل، میتوان مسائل مربوط به انتخابات، شرایط ویژه رئیسجمهوری و نمایندگان و انتخابکنندگان را در نظر گرفت؛ و در قسمت دوّم، مسائلى مانند نظام بانکدارى و بخش مهمی از نظام پولى و مسائل اقتصادى امروز را، بهعنوانمثال میتوان ذکر کرد؛ و در قسمت سوّم محدود کردن پارهای از معاملات و صادرات و واردات کشور که سلطه مردم را بر اموالشان محدود میسازد، ولى اهداف مهمی را احیا میکند، مثال خوبى است.
مقدار واجب کفن و هزينه واجبات ديگر مانند غسل و حُنُوط و دفن را از اصل مال برمىدارند و احتياجى به وصیت ندارد و اگر میت مالى نداشته باشد، بنابر احتیاط واجب شخصی که میت واجب النفقه او است هزینه را بدهد ولی اگر راه دیگری نباشد از بيتالمال مىدهند.
مسائل دینى را باید از مجتهدین و علماى دین فراگرفت.