يأس از ياقتن صاحب مال تا يکسال
مسأله 2198ـ هرگاه قبل از فرا رسيدن يک سال، از پيدا کردن صاحب آن مأيوس شود و يا از اوّل مأيوس باشد که صاحب آن را پيدا کند احتياط واجب آن است که آن مال را از طرف صاحب اصلى اش به فقير بدهد.
مسأله 2198ـ هرگاه قبل از فرا رسيدن يک سال، از پيدا کردن صاحب آن مأيوس شود و يا از اوّل مأيوس باشد که صاحب آن را پيدا کند احتياط واجب آن است که آن مال را از طرف صاحب اصلى اش به فقير بدهد.
مسأله 189ـ هرگاه بعد از آب کشيدن فرش و لباس مختصرى گل يا ذرّات صابون و اشياء ديگر در آن ديده شود پاک است و اگر اشياء بزرگترى باشد ظاهر آنها نيز پاک است و اگر آب نجس به باطن آنها نفوذ کرده براى پاک شدن باطن آنها بايد آب پاک نيز به آن برسد و خارج شود.
مسأله 245ـ کسانى که گرفتار حالت وسوسه مى شوند و زود يقين به نجس بودن چيزى پيدا مى کنند و يا به هنگام آب کشيدن چيز نجس به آسانى يقين به پاکى پيدا نمى کنند، يقين آنها اعتبار ندارد و مى توانند همان طور که ديگران يقين پيدا مى کنند قناعت کنند.
مسأله 139ـ افراد وسواسى نبايد به علم و يقين خود در طهارت و نجاست توجّه کنند، بلکه بايد ببينند افراد معمولى درچه مورد يقين به طهارت يانجاست پيدا مى کنند و به همان ترتيب عمل کنندوبراى ترک وسواس،بهترين راه، بى اعتنايى است.
مسأله 1460ـ روزى را که انسان شک دارد آخر رمضان است يا اوّل شوّال بايد روزه بگيرد، امّا اگر در اثناء روز ثابت شود که اوّل شوّال است بايد افطار کند هر چند نزديک مغرب باشد.
مسأله 1621ـ شرط ديگر آن است که انسان يک سال تمام مالک مقدار نصاب باشد و اگر وارد ماه دوازدهم شود احتياط آن است که زکات آن را بدهد، امّا اگر قبل از گذشتن يازده ماه آن رابفروشد، يا از نصاب بيفتد، يا در اختيار او نباشد، زکات به آن تعلّق نمى گيرد، همچنين اگر آن را با چيز ديگرى عوض نمايد، يا آنها را آب کند و از صورت سکّه خارج سازد، امّا اگر سکّه هاى طلا و نقره را به سکّه هاى طلا و نقره ديگرى عوض کند احتياط واجب آن است که زکات آن را بپردازد.
مسأله 1714ـ انسان نمى تواند نصف صاع را از يک جنس (مثلاً گندم) و نصف صاع را از جنس ديگر (مثلاً جو) بدهد، مگر اين که مخلوط آن دو غذاى معمول آن محل باشد.
مسأله 1023ـ هرگاه مرد يا زن نامحرم حتّى بچّه اى که خوب و بد را مى فهمد به نمازگزار يا غير نمازگزار سلام کند جواب او واجب است.
مسأله 1018ـ نمازگزار نبايد در حال نماز به ديگرى سلام کند، ولى اگر ديگرى به او سلام کند جواب او واجب است، امّا جواب بايد مانند سلام باشد، مثلاً اگر گفت: «اَلسَّلامُ عَلَيْکَ» در جواب بگويد «اَلسَّلامُ عَلَيْکَ» و اگر بگويد «سَلامٌ عَلَيْکُمْ» در جواب بگويد «سَلامٌ عَلَيْکُمْ»، حتّى اگر بگويد «سلام» در جواب بايد بگويد «سلام».
مسأله 1024ـ هرگاه سلام از روى مسخره يا شوخى باشد و يا طورى غلط بگويد که سلام حساب نشود جواب آنها لازم نيست و احتياط واجب آن است که در جواب سلام غير مسلمان فقط «سلام» بگويد، يا تنها «عليک».
مسأله 2148ـ پايان عدّه زن باردار، متولّد شدن فرزند يا ساقط شدن آن است، حتّى اگر يک ساعت بعد از طلاق بچّه به دنيا آيد، عدّه او تمام مى شود و مى تواند شوهر کند.
مسأله 2435ـ هرگاه مدّت اجاره ملکى که سرقفلى آن گرفته شده تمام شود مالک موظّف است آن را به همان مستأجر يا شخص ديگرى که او موافقت کند اجاره دهد و مقدار مال الاجاره به قيمت عادلانه روز با نظر کارشناس مورد اطمينان خواهد بود.