کسى که مدعى است وصى يا قيم است
مسأله 2350ـ هرگاه کسى ادّعا کند من وصىّ ميّتم که اموال او را به مصرفى برسانم، يا قيّم بچّه هاى او هستم فقط در صورتى بايد ادّعاى او را پذيرفت که دو مرد عادل گفته او را تصديق کنند.
مسأله 2350ـ هرگاه کسى ادّعا کند من وصىّ ميّتم که اموال او را به مصرفى برسانم، يا قيّم بچّه هاى او هستم فقط در صورتى بايد ادّعاى او را پذيرفت که دو مرد عادل گفته او را تصديق کنند.
مسأله 956ـ کسى که مقدارى از شست پايش بريده شده بايد بقيّه را بر زمين بگذارد و اگر چيزى نمانده بقيّه انگشتان را بگذارد و اگر انگشت ندارد ، مقدارى از پا که باقيمانده بر زمين مى گذارد.
مسأله 1739ـ کسى که مى تواند با قرض کردن حج به جا آورد، مستطيع نمى باشد و حج بر او واجب نيست; ولى اگر چند نفر مخارج حجّ کسى و نفقه عيال او را بپردازند حج بر او واجب مى شود.
مسأله 627ـ كسى كه مى داند آب براى او ضرر دارد هرگاه تيمّم كند و بعداً بفهمد آب براى او ضرر نداشته تيمّم او باطل است و اگر نماز با آن خوانده، بنابر احتياط واجب اعاده كند؛ ولی اگر يقين داشت آب براى او ضرر ندارد و وضو گرفت و غسل كرد بعد فهميد آب براى او ضرر دارد، وضوى او صحيح است .
مسأله 2288ـ کسى که نذر کرده عملى را مستمرّاً ترک کند و زمانى براى آن معيّن ننموده، چنانچه از روى اختيار آن را به جا آورد براى دفعه اوّل بايد کفّاره بدهد و اگر نذر او چنان بوده که هر دفعه از آن عمل، مستقلاًّ تحت نذر قرار داشته احتياط واجب آن است که براى هر دفعه، کفّاره اى بدهد، امّا اگر چنين قصدى نداشته، يا شک کند قصدش چگونه بوده يک کفّاره بيشتر واجب نيست.
مسأله 929ـ کسى که نماز نشسته مى خواند براى رکوع بايد بقدرى خم شود که بگويند رکوع کرده است.
مسأله 936ـ کسى که نمى تواند به اندازه رکوع خم شود اگر بتواند بايد به چيزى تکيه کند و رکوع نمايد و اگر آن هم ممکن نشود بايد به هر اندازه که ممکن است خم شود و اگر هيچ نتواند خم شود بايد رکوع را به صورت نشسته انجام دهد، و اگر آن هم ممکن نشود در حال ايستاده با سر اشاره مى کند و اگر اين را هم نتواند به نيّت رکوع چشمها را بر هم مى گذارد و ذکر را مى گويد و به نيّت برخاستن از رکوع چشمها را بازمى کند.
مسأله 937ـ هرگاه کسى مى تواند رکوع کند امّا به خاطر بيمارى يا علّت ديگرى نمى تواند به اندازه ذکر واجب توقّف کند بايد پيش از آن که از حال رکوع خارج شود ذکر واجب را بگويد هرچند بدن آرام نباشد و اگر نتواند، در حال برخاستن ذکر را تمام کند.
مسأله 959ـ کسى که نمى تواند پيشانى را بر زمين بگذارد بايد به اندازه اى که مى تواند خم شود و مهر ياچيزديگرى که سجده بر آن صحيح است بر محلّ بلندترى قرار دهد که پيشانى به آن برسد و کف دستها و زانوها و انگشتان را بطور معمول بر زمين بگذارد هرگاه نتواند خم شود بايد با سر اشاره کند و الاّ با چشمها اشاره مى نمايد، يعنى آن را به قصد سجده مى بندد و به نيّت سر برداشتن باز مى کند و در هر صورت احتياط واجب آن است که مهر را بلند کند و بر پيشانى بگذارد، اگر هيچ يک از اينها را نتواند احتياط اين است که در قلبش نيّت سجده کند.
مسأله 1743ـ کسى که نياز به ازدواج دارد و بيش از مخارج آن، پولى براى حج ندارد، مستطيع نيست و حج بر او واجب نمى شود.
مسأله 619ـ کسى که يقين دارد آب پيدا نمى کند و به جستجوى آب نرود و با تيمّم نماز بخواند بعد از نماز بفهمدکه اگر جستجو مى کرد آب پيدا مى شد نمازش باطل است، همچنين اگر بعد از جستجو، تيمّم کرده و نماز خوانده و بعداً بفهمد آب در آن جا وجود داشته بنابر احتياط واجب نماز را اعاده کند و اگر وقت گذشته قضا نمايد.
مسأله 1080ـ هرگاه در ابتدا گمانش به يک طرف قرار گرفت و بعد هر دو مساوى شد و حالت شک پيدا کرد، بايد به دستور شک عمل کند و بعکس اگر نخست حالت شک داشت و بعد گمانش بيشتر به يک طرف شد، بايد مطابق گمان عمل کند، ولى اگر شک از شکهايى است که نماز را باطل مى کند و پا برجا شد بايد نماز را از سر گيرد و مبدّل شدن آن به ظن اثرى ندارد.