معنى وديعه
مسأله 1992ـ «وديعه» آن است که انسان مال خود را به ديگرى به عنوان امانت و به منظور حفظ و نگهدارى بسپارد هر گاه اين مطلب را با صيغه لفظى بگويد، يا بدون اين که صيغه اى بخواند به شخص امانتدار بفهماند که مال را براى نگهدارى به او مى دهد و او هم به همين قصد بگيرد، بايد به احکام وديعه و امانت که بعداً گفته مى شود عمل نمايد.
معنى وصيت
مسأله 2323ـ «وصيّت» آن است که انسان سفارش کند بعد از مرگش کارهايى را انجام دهند (و آن را وصيّت عهديه گويند) مانند وصيّت هايى که براى کفن و محلّ دفن و مراسم ديگر مى کنند، يا بگويد بعد از مرگش چيزى از اموال او ملک کسى باشد (آن را وصيّت تمليکيّه گويند) يا براى اولاد خود قيّم و سرپرستى معيّن کند.
معنى وکالت
مسأله 1915ـ «وکالت» آن است که انسان کارى که شرعاً مى تواند در آن دخالت و تصرّف کند به ديگرى واگذار نمايد تا از طرف او انجام دهد، مثلاً کسى را وکيل کند که خانه او را بفروشد، يا همسرى را براى او عقد کند و در صورتى که شرايط در آن جمع باشد صحيح است.
معنى کفالت و کفيل
مسأله 1985ـ هرگاه کسى بر ديگرى حقّى داشته باشد (مثلاً طلبى يا قصاصى يا ديه اى يا حقّ ديگرى) يا ادّعاى حقّى کند که دعوى او قابل قبول باشد چنانچه انسان ضامن شود که صاحب حق يا مدّعى، شخص متّهم را رها کند و هر وقت او را خواست به دست او بسپارد اين قرار داد را «کفالت» و به کسى که ضامن اين کار مى شود «کفيل» گويند.
معني صرف برات
مسأله 1952ـ انسان مى تواند مقدارى پول را به کسى بدهد که در شهر ديگر از کسى که طرف اوست کمتر بگيرد و اين را صرف برات گويند و به اين مى ماند که از قسمتى از طلب خود صرف نظر کرده است ولى اگر مقدارى پول بدهد که بعد از مدّتى در شهر ديگر زيادتر بگيرد مثلاً هزارتومان بدهد و در شهر ديگر يک هزار و صد تومان بگيرد ربا و حرام است.
معني طلاق مبارات
مسأله 2164ـ هرگاه زن و شوهر يکديگر را نخواهند و زن مهر خود يا مال ديگرى را به مرد ببخشد که او را طلاق دهد آن را طلاق مبارات گويند.
معني عرق جنب از حرام
مسأله 134ـ منظور از عرق جُنُب از حرام عرقى است که در آن حال يا بعد از آن، پيش از آن که غسل کند از بدن او بيرون مى آيد.
معيار تعيين خوراک
مسأله 1720ـ در زکات فطره خوراک شخصى خود انسان ملاک نيست بلکه خوراک معمولى اهل شهر و يا محل ملاک است; بنابراين، کسى که هميشه برنج مى خورد مى تواند زکات فطره را از گندم بدهد.
معيار درحد ترخص شهرها
مسأله 1156ـ معيار در شهرها شهرهاى معمولى است و اگر شهرى زياد در گودى يا در بلندى قرار گرفته باشد بايد مطابق شهرهاى معمولى با آن رفتار کرد، يعنى ببينيم چه اندازه مسافت سبب مى شود که در شهرهاى معمولى انسان صداى اذان شهر را نشنود و اهالى شهر او را نبينند.
معيار ده روز است نه ده شب
مسأله 1165ـ آنچه براى قصد اقامه که در مسأله پيش گفته شد لازم است ماندن ده روز است و امّا شب قبل از آن و شب بعد از آن لزومى ندارد، بنابراين اگر از اذان صبح روز اوّل تا غروب روز دهم بماند (يعنى ده روز و نُه شب) بايد نماز را تمام بخواند، همچنين اگر مثلاً قصدش اين باشد که از ظهر روز اوّل تا ظهر روز يازدهم توقف کند.
مغز حرام حيوان را قبل از جان دادن نبرند
مسأله 2231ـ احتياط مستحب آن است که پيش از بيرون آمدن روح سر حيوان را از بدنش جدا نکنند، بنابراين اگر دستگاه هايى براى ذبح حيوانات تهيّه شود که سر حيوان را بکلّى قطع مى کند حيوان حرام نمى شود هر چند بهتر است طورى باشد که تمام سر را قطع نکند، ولى در هر حال بايد تمام شرايط با دستگاه هاى ماشينى رعايت شود و نيز احتياط مستحب آن است که مغز حرام حيوان را که در وسط تيره پشت است قبل از جان دادن نبرند و پوست حيوان را جدا ننمايند.