وظیفه زن در صورت عدم ادای روزه در سال اوّل تکلیف
اگر خانمى در سال اوّل تکلیف، روزه نگیرد تکلیف او چیست؟
در فرض سؤال، کفّاره ندارد، خواه جاهل مقصّر بوده یا قاصر؛ ولى اگر عمداً و آگاهانهروزه نگرفته کفّاره دارد و در تمامصورتهای مسئله، قضا لازم است.
در فرض سؤال، کفّاره ندارد، خواه جاهل مقصّر بوده یا قاصر؛ ولى اگر عمداً و آگاهانهروزه نگرفته کفّاره دارد و در تمامصورتهای مسئله، قضا لازم است.
این مصداق طلاق مبارات است ولی مرد در پیشگاه خدا مسئول است.
بعد از ظهور منافع صلح کردن مانعی ندارد.
آن نماز را بهصورت 4 رکعتی قضا میکند ولی باقی نمازهایش را باید شکسته بخواند.
عدالت يك حالت خداترسى باطنى است كه انسان را از انجام گناه كبيره و تكرار گناه صغيره بازمیدارد و همين اندازه كه با كسى معاشرت داشته باشيم و گناهى از او نبينيم نشانه وجود عدالت است و اين را حسن ظاهر كه حاكى از ملكه باطن است مىگويند.
زنى كه عادت او در حيض كمتر از ده روز است، اگر بيشتر از روزهاى عادتش خون نفاس ببيند بايد به اندازه روزهاى عادت خود نفاس قرار دهد و بعد از آن، تا روز دهم بنابر احتياط واجب ترك عبادت كند، اگر خون از ده روز گذشت فقط به اندازه روزهاى عادتش نفاس است و بقيّه استحاضه و عباداتى را كه در اين چند روز ترك كرده، بايد قضا كند.
اين فرشها را بايد اصلاح كرد؛ مثلاً آن محل را رنگ كنند.
مساجد ازنظر ثواب و اولویت باهم فرق دارند و بهتر از همه مساجد، مسجدالحرام است، سپس مسجد پيغمبر صلیالله عليه و اله و بعد مسجد كوفه و بعدازآن مسجد بیتالمقدس است و در درجه بعد مسجد جامع هر شهر و بعدازآن مسجد محلّه و مسجد بازار است.
امامت کسی که وظیفهاش جمع است اشکال دارد.
اگر دروغى را كه ديگرى ساخته عمداً به خدا و پيغمبر نسبت دهد روزهاش بنا بر احتیاط واجب باطل است.
اگر در مجلس مصالحه بعد از تمام شدن صلح يكى از دو طرف پشيمان شود حقِّ فسخ ندارد مگر اینکه در ضمن قرارداد صلح شرط فسخ کنند.
در طلاق خلع زن می تواند به بذل خود رجوع کند و طلاق رجعی شود و بعد از آن اگر مرد مایل به رجوع باشد می تواند رجوع کند و اگر رجوعی از طرفین در دوران عده حاصل نشود زن از آن مرد جدا شده و می تواند به صورت نامحرم در آن خانه با بچه هایش زندگی کند.
تعریف در زمان ما از طریق گفتن در مکان های عمومی و آگهى زدن در مراکز پرجمعیّت و مناطقى که گمشده را یافته اند و همچنین در جراید و مانند آن مى باشد.
هرگاه دو يا چند نفر به اتّفاق هم مالى را غصب كنند هر كدام از آنان بصورت مساوی ضامن هستند (اگر دونفر باشند هر كدام نصف و اگر سه نفر باشند هر كدام ثلث آن را ضامن است) خواه به تنهايى مى توانسته آن را غصب كند يا نه.