مرکز پاسخگویی به احکام شرعی و مسائل فقهی

غسل چهله اعتبار شرعي ندارد و خون نفاس بيشتر از ده روز نمي شود؛ بسياري از زنان بعد از زايمان، يک ماه يا بيشتر خون مي بينند، لذا اگر درحيض عادت دارند بايد به تعداد روزهاي عادتشان، نفاس قرار دهند و بعد از آن، تا ده روز حکم استحاضه دارد. بعد از گذشتن ده روز، اگر همزمان با ايام حيضش باشد بايد مطابق احکام حائض عمل کند (خواه نشانه هاي خون حيض را داشته باشد يا نه) و اگر همزمان با ايام عادتش نباشد حکم استحاضه دارد، مگر اين که خون داراي نشانه هاي حيض باشد.

در فرض سؤال، باید رجوع به صفات و نشانه ها نمایند و خون هايي که نشانه و صفات حيض را دارد، حيض است(به شرطي که از سه روز کمتر و از ده روز بيشتر نباشد و فاصله دو حيض کمتر از ده روز نباشد) و در غير اين صورت، احکام استحاضه را دارد.

اگر عین آن موجود است باید برگردانده شود و اجاره این مدت را نیز به مسجد بپردازد و الا باید فرشی مانند آن بخرد و به مسجد بدهد.

چنين کاري جايز نيست.

در فرض سؤال، بنا بر احتیاط واجب قضا دارد ولی کفاره ندارد.

در نماز جماعت، یکى از نمازگزار آنکه داراى تقوا و عدالت است پیشاپیش جمعیت می‌ایستد و دیگران در صفوفى منظّم، پشت سر او و هماهنگ با او نماز را بجا می‌آورند. کسى که در این نمازِ دسته‌جمعی، پیشاپیش جمعیت می‌ایستد «امام جماعت» است و کسى که پشتِ سر او، در نماز از او پیروى می‌کند «مأموم» است.

جایز است مگر این که بدانیم این پول در کارهای حرام مانند شراب سازی سرمایه گذاری می شود که در این صورت اشکال دارد.

با توجه به اينکه بانکها درآمدهاي حلال نيز دارند و شما نميدانيد حقوقتان از کدام قسم است گرفتن آن براي شما جايز است مشروط بر اينکه در قسمتي که کار حرام صورت ميگيرد اشتغال نداشته باشيد.

موجب بطلان روزه نمی‌شود مگر این‌که آلوده به آب دهان شود و آن را بیرون آورد و سپس وارد دهان کند و رطوبت آن ابزار به‌قدری باشد که در آب دهان مستهلک نشود و آن را فروبرد.

پاک نمی‌شود.

در صورتی که سنگ لحد و سیمان طوری باشدکه مانع از سرایت بوی میت به خارج شود و جسد هم از مزاحمت حیوانات محفوظ باشد مانعی ندارد.

اگر به عنوان یکی از مصادیق تعزیر باشد و حاکم شرع مصلحت ببیند مانعی ندارد.

با توجه به اینکه کیمیاگری امر موهومی است پرداختن به آن اشکال دارد اما کیمیا به معنای فعالیت شیمیایی مانعی ندارد.

در شروطى كه شرط واقعى هستند فرقى بين جاهلی که دسترسی به‌جاهل قاصر (کسی یا چیزی ندارد تا علم پیدا کند) و جاهل مقصر (کسی که دسترسی دارد ولی پیگیری نکرده) نيست و فقدان اين شروط درهرصورت عمل را باطل مى‏كند، مانند طهارت از حدث يا استقبال قبله به معناى اينكه پشت به قبله نباشد همچنين وقت نماز و يا اركان نماز امّا بعضى شروط، شرط علمى هستند و در آن‌ها ملاك علم مكلّف است. در هنگام فقدان این‌گونه شروط بين جاهل قاصر و مقصر فرق است و فقط جاهل قاصر معذور مى‏باشد مثل طهارت از خبث يا شرايط لباس مصلى يا افعالى در نماز كه ركن نيستند.‌

خیر بلکه باید فقط بر خصوص مسئله‌ای که عمل کرده‌اند باقی باشند نه دیگر جزئیات و مسائل آن باب را.‌