شک در بهجا آوردن سجده دوم
چنانچه پس از سر برداشتن از سجده دوم، شک کند که یک سجده بجا آورده یا دو تا تکلیف چیست؟
اگر هنوز از سجده نگذشته و داخل در عمل بعد نشده است باید یک سجده دیگر بجا آورد.
اگر هنوز از سجده نگذشته و داخل در عمل بعد نشده است باید یک سجده دیگر بجا آورد.
این نماز را نماز مغرب قرار میدهد و سلام میدهد سپس نماز عشا را میخواند.
اگر میتواند به میقات بازگردد، هرچند بعد از رفتن به مکه باشد، باید چنین کند، ولى چون وارد شدن به مکه بدون احرام جایز نیست، از أدنى الحلّ به نیّت عمره مفرده محرم میگردد و پس از اعمال عمره مفرده، به یکى از مواقیت معروف میرود و براى «عمره تمتّع» بهطور صحیح محرم میشود.
اگر در ظاهر علامت خلافى نمایان نیست، موجب فسخ نمیشود.
در اینگونه موارد که مدرک خاصی در دست نیست تاریخ را آخرین احتمال قرار میدهند.
طبيب بههرحال ضامن است، چون كوتاهى كرده است.
درصورتیکه بيمار در شرايط خطرناكى باشد و اولياى مريض او را به طبيب بسپارند كه از او مراقبت كند و طرفين يا خصوص طبيب بداند كه اگر از بيمار غفلت كند، خطرى بيمار را تهديد میکند، چنانچه طبيب اين مسئوليت را پذيرفته باشد و ازآنجاموظیفه تخلّف نمايد، در برابر نتيجه آن مسئول است؛ و اگر عمداً و بهقصد زيان رساندن به مريض اين كار را كرده باشد، قتل عمد، يا جرح عمد محسوب میشود، در غير اين صورت، شبه عمد است.
درصورتیکه این وصیت بهضمیمه سایر وصایای میّت بیش از ثلت اموال وی نباشد عمل به آن لازم است؛ یعنی اضافه سهم دختران از ثلث پرداخته میشود؛ و اگر اضافه بر ثلث باشد، تنها به مقدار ثلث جایز است.
چون نزاع بر سر اجراي حکم مستحب و اموال صبي است، ولايت فردي که پرداخت زکات را انکار میکند مقدّم میشود.
درصورتیکه مطابق مذهب خود درست انجام داده باشد چیزی بر عهده شما نیست و همچنین است درصورتیکه احتمال میدهید درست انجام داده باشد.
احتیاط این است که نماز را اعاده کند.
در فرض سؤال باید دوباره ایجاب و قبول را بخواند.
راهنمایى مظلوم براى هر کس جایز بلکه در موردى که ذکر گردید شاید واجب باشد و خیانت محسوب نمیشود (هرچند ظاهراً موکّل طبق قانون سخن میگوید) ولى در اینگونه موارد حقالزحمهای از موکّل نمیتواند دریافت نماید.
درصورتیکه فرزند مالی دارد از مال او پرداخت نمایند و در غیر این صورت از مال پدر بپردازند و اگر ممکن است بر ذمه صبّی بماند تا هر زمان که توانست بپردازد.
در این گونه موارد غالباً غبطه و مصلحت صغیر در گرفتن دیه است; به هر مقدار که جانى حاضر و راضى شود.