حقوق کارمندانی که اکثر اوقات بی کارند
در بعضى از نهادها و ارگانها مانند سپاه، ممکن است پادگانها و مراکزى وجود داشته باشد که در آن براى برخى از سمتها و پستها، عملا کار چندانى وجود نداشته باشد، و فقط به خاطر مسؤولیّت حقوق مى گیرند، و یا این که در هفته دو روز کار مفید وجود دارد و یا مثلا در طول روز در ساعات ادارى کار محوله را مى توان ظرف دو ساعت انجام داد ولى آن را با طمأنینه و معطّلى انجام مى دهند، چون کار چندانى هم ندارند.به نظر حضرتعالى، کسى که اکثر اوقات بى کار است و نیز براى تشکیلات مثمر ثمر نیست، آیا حلال است که حقوق خود را تمام و کمال دریافت نماید و از همه امکانات موجود کمال استفاده را ببرد؟ یا این که به بیت المال مسلمین مدیون است و باید در حدّ و اندازه اى که کار مى کند حقوق بگیرد؟ و همچنین حکم کلیّه ادارات، ارگانها و نهادهاى دیگر کشور جمهورى اسلامى ایران، که چنین وضعیّتى دارند را بیان فرمایید؟
این گونه مسائل باید به وسیله کارشناسان مورد وثوق پیگیرى شود، چنانچه ثابت شود بعضى از پستها ضرورتى ندارد ،آن را باید حذف کنند و مادام که چنین کارى انجام نشده و مسؤولین مربوط; از وضع شما و امثال شما آگاهند، شما مسؤولیّتى در برابر حقوقى که مى گیرید ندارید.
خرافه بودن تقدّس درختان
در بعضى از نقاط کشور، درختهایی از قبیل درخت گز و انگور مشاهده میشود که عدّهای از عوام نخهایی به آنها گره میزنند و اعتقاد به تقدّس، یا شفا گرفتن، یا روا شدن حاجت و بعضاً شفاعت توسّط آن درختان دارند! و میگویند: «در صورت کج اعتقادى و شک نسبت به درخت، حادثه ناگوارى براى شخص پیش میآید!» عدّهای درختان مزبور را متعلّق به امام على (علیهالسلام)، یا حضرت ابوالفضل (علیهالسلام)، یا دیگر اولیاى الهى دانسته و میگویند: «ما به این درختها معتقد بوده و توسّل جسته و حاجت گرفتهایم؛ و کسانى که درختان مزبور را سوزاندهاند، مصیبتى به آنها، یا فرزندان، یا بستگانشان رسیده، یا بیمار شدهاند.» خواهشمند است بفرمایید:اولا: عقیده به تقدّس اینگونه درختها صحیح است، یا باطل؟ثانیاً: گره زدن نخ، یا بستن پارچه به این درختها و گرفتن حاجت از آنها جایز است؟ثالثاً: آیا سوزاندن، یا از بین بردن چنین درختانى بهعنوان مبارزه با خرافات، باعث گرفتارى و مصیبتى براى سوزاننده، یا بستگان او، خواهد شد؟
این اعتقادات قطعاً از خرافات است و حاجت خواستن از آنها نوعى شرک است و بر همه لازم است نهى از منکر کنند و پاداش خود را از خداوند بخواهند.
اعتقاد به تقدس درختان
در بعضى از نقاط کشور، درختهایی از قبیل درخت گز و انگور مشاهده میشود که عدّهای از عوام نخهایی به آنها گره میزنند و اعتقاد به تقدّس، یا شفا گرفتن، یا روا شدن حاجت و بعضاً شفاعت توسّط آن درختان دارند! و میگویند: «در صورت سست اعتقادى و شک نسبت به درخت، حادثه ناگوارى براى شخص پیش میآید!» عدّهای درختان مزبور را متعلّق به امام على (علیهالسلام)، یا حضرت ابوالفضل (علیهالسلام)، یا دیگر اولیاى الهى دانسته و میگویند: «ما به این درختها معتقد بوده و توسّل جسته و حاجت گرفتهایم؛ و کسانى که درختان مزبور را سوزاندهاند، مصیبتى به آنها، یا فرزندان، یا بستگانشان رسیده، یا بیمار شدهاند». خواهشمند است بفرمایید:اولاً: عقیده به تقدّس اینگونه درختها چه حکمى دارد؟ثانیاً: آیا گره زدن نخ، یا بستن پارچه به این درختها و گرفتن حاجت از آنها جایز است؟ثالثاً: آیا سوزاندن، یا از بین بردن چنین درختانى بهعنوان مبارزه با خرافات، باعث گرفتارى و مصیبتى براى سوزاننده، یا بستگان او، خواهد شد؟
این اعتقادات قطعاً از خرافات است و حاجت خواستن از آنها نوعى شرک میباشد و بر همه لازم است نهى از منکر کنند و پاداش خود را از خداوند بخواهند.
احتمال هشتاددرصدی ضرر برای روزهدار
در بعضى از موارد، پزشكان در مورد بيماران چنين اظهارنظر میکنند:«روزه براى فلان بيمار ۸۰% مضر است» و منظورشان اين است كه طبق آمار علمى ۸۰% افرادى كه با اين بيمارى روزه گرفتهاند دچار ضرر شدهاند. چنانچه اين اظهارنظر براى انسان يقين آور باشد، ولى وضعیت خود را ازنظر تطبيق آمار بر خودش نداند، حكم روزهاش چيست؟
چنين آمارهايى درصورتیکه از اطبّاى متعهد شنيده شود طبعاً موجب خوف ضرر میشود و روزه با آن واجب نيست.
حکم تنقیه میّت
در بعضى از مناطق کشور، ميّت را تنقيه میکنند تا داخل شكم او تميز شود این کار چه حکمی دارد؟
اگر در موردى باشد كه يقين دارند كفن نجس میشود براى جلوگيرى از نجاست كفن مىتوان اين كار را كرد والا جايز نيست.
حکم دریافت اجرت برای جفت گیری حیوان نر
در بعضى از مناطق کشور، صاحب حیوان نر از صاحب حیوان ماده در قبال جفت گیرى اجرت مى گیرد، این کار چه حکمی دارد؟
در فرض سؤال، به عنوان حقّ الزّحمه مانعى ندارد.
مالکیت اموالی که از طرف زوج در ضمن عقد بهعنوان جهیزیه دادهشده
در بعضى از مناطق طبق عرف محل، در حین عقد زوجه قید میگردد که اجناسى بهعنوان جهیزیه از سوى زوج تهیه و تحویل خانواده زوجه گردد و پس از تحویل بهعنوان مال پدرى صورتجلسه و همراه زوجه به خانه شوهر فرستاده میشود، بعداً در مالکیت آن اختلاف میشود، با توجّه به اینکه از نیت زوج در حین تهیه و تحویل اجناس اطّلاعى نیست، اجناس متعلّق به کیست؟
در فرض مسئله مالک تمام آنها زوجه است.
فروش علفهای مراتع اطراف روستا که بین اهالی تقسیمشده
در بعضى از مناطق روستایى مرسوم است که مردم، کوه و صحرا و مراتع را بین خود تقسیم میکنند و در آنجا کشت میکنند و از علفهای آن استفاده میکنند، با توجّه به این موضوع اگر کسى علفهای محدوده شخص دیگرى را درو کند آیا صاحب آن محدوده میتواند آن علفها را براى خود بردارد یا علفهای خود را بفروشد و پول آن را بگیرد؟
در فرض سؤال صاحبملک حق دارد علفهایى را که بدون اجازه او کندهاند را ببرد و یا با گرفتن پول رضایت دهد که دیگری آن علفها را برای خودش بکند.
امانت گذاشتن وقفیات
در بعضى از مساجد شهر اردکان تعدادى قرآن خطّى و حزب قرآن مجید وجود دارد که اکثر آنها خراب و ناقص گردیده و بقیّه در حال از بین رفتن است و حتى ممکن است به سرقت برود آیا جایز است که بهعنوان امانت به نام همان مسجد در موزه اردکان نگهدارى شود؟
اگر در مسجد قابلاستفاده نیست یا در حال از بین رفتن است میتوان آن را تبدیل به احسن کرد یعنى به موزه یا غیر موزه بفروشند و بهجای آن قرآن نو خریدارى کنند و وقف آن مسجد کنند.
نگهداری کتب و وسایل قدیمی مسجد در موزه
در بعضى از مساجد تعدادى قرآن خطّى و حزب قرآن مجید وجود دارد که اکثر آنها خراب و ناقص گردیده و بقیّه در حال از بین رفتن است و حتى ممکن است به سرقت برود آیا جایز است که بهعنوان امانت در موزه نگهدارى شود؟
اگر در مسجد قابلاستفاده نیست یا در حال از بین رفتن است میتوان آن را تبدیل به احسن کرد یعنى به موزه یا غیر موزه بفروشند و بهجاى آن قرآن نو خریدارى کنند و وقف آن مسجد کنند.
قرار گرفتن صف مردان در طبقه بالا
در بعضى از مساجد اعتکاف در طبقه بالا برگزار میگردد. قرار گرفتن مردان معتکف به هنگام نماز جماعت در طبقه بالا، درحالیکه زنان در طبقه زیرین آن مکان واقعشدهاند، چه حکمى دارد؟
درصورتیکه بین آنها حجابى باشد، مانعى ندارد مشروط بر اینکه اتصال از طریق مردان انجامشده باشد.
نگهداری کتب و وسائل قدیمی مسجد در موزه
در بعضى از مساجد، تعدادى قرآن خطّى وجود دارد كه اكثر آنها خراب و ناقص شده و بقيّه در حال از بين رفتن است و حتى ممكن است به سرقت برود، آيا جايز است كه به عنوان امانت در موزه نگهدارى شود؟
اگر در مسجد قابل استفاده نيست يا در حال از بين رفتن است مىتوان آن را تبديل به احسن كرد يعنى به موزه يا غير موزه بفروشند و به جاى آن قرآن نو خريدارى كنند و وقف آن مسجد كنند.