عدم صدق سرقفلی با گذاردن سفته نزد مالک
آيا سفته گذاشتن پيش صاحبملک حكم سرقفلى را دارد؟
خير، اين فقط يك نوع ضمانت است.
خير، اين فقط يك نوع ضمانت است.
الف: درصورتیکه نفر سوّم حقّ فسخ داشته، با فسخ کردن سرقفلى به نفر دوّم برمیگردد و ملک به نفر اوّل (صاحب اصلى) و اگر صاحب سرقفلى بخواهد در آن تصرّف کند باید مجدداً آن را اجاره کند. ب: اگر قبل از اجاره مجدّد تصرّفى بنماید باید اجرتالمثل را طبق عرف روز بدهد. ج: اگر آگاهانه تصرّف عدوانى کرده باشد مستحق تعزیر است. د: اگر ناچار شود مخارج فوقالعادهای هزینه کند میتواند بگیرد; ولى هزینههای معمولى را نمیتوان گرفت.
درصورتیکه سرقفلى را پرداختهاید باید اجاره را به قیمت کارشناس بگیرد نه به میل خود و اگر با علم و اطّلاع طرفین از قانون 20%، اجاره منعقدشده، لازم است معیار را همان بیست درصد قرار دهند.
اگر در موقع اجاره، شغل خاصی در سند اجاره قید نشده باشد انتخاب شغل جدید براى شما مانعى ندارد; ولى اگر شغل خاصی قیدشده، شما میتوانید به شغل اوّل بازگردید و محل و سرقفلى آن را براى خود حفظ کنید، یا به نحوى با مالک تراضى نمایید.
الف) در مواردى كه سرقفلى گرفتهشده و مدتى براى اجاره تعيين گرديده بعد از گذشتن مدّت، مالك مىتواند در مالالاجاره تجدیدنظر كند ولى بيش از عرف بازار نسبت به اینگونه اموال نمىتواند از مستأجر بگيرد.ب) فايده سرقفلى اين است كه در عرف بازار مالالاجاره كمترى به آن تعلق مىگيرد و حق اولویت براى تجديد اجاره همواره وجود دارد.
هرگاه كسى ملكى را با دادن سرقفلى به صاحب آن براى مدّتى اجاره كند مادام كه وقت اجاره او تمام نشده است مىتواند ملك را به ديگرى باهمان مبلغ اجاره دهد، ولى حقّ سرقفلى را به هر مقدارى كه با يكديگر توافق كنند مىتواند بگيرد و موافقت صاحبملک نيز در انتقال اجاره شرط است، مگر اينكه از اوّل، اين حق به مستأجر واگذارشده باشد.
كسى كه ملكى را اجاره كرده و سرقفلى نپرداخته هنگامىكه مدّت اجاره به سررسید حق ندارد بدون اذن صاحبملک در آنجا اقامت كند و اگر آن را تخليه نكند غاصب و ضامن ملك و ضامن مثل مالالاجاره است، خواه اجاره اوّل كوتاه باشد يا طولانى و خواه در مدّت اجاره ارزش ملك بالا رفته باشد يا نه و اگر كسى ملك را از چنين شخصى اجاره كند اجارهاش صحيح نيست، مگر اينكه صاحبملک رضايت دهد.
هرگاه مدّت اجاره ملكى كه سرقفلى آن گرفتهشده تمام شود مالك موظّف است آن را به همان مستأجر يا شخص ديگرى كه او موافقت كند اجاره دهد و مقدار مالالاجاره به قيمت عادلانه روز با نظر كارشناس مورداطمینان خواهد بود.
صاحبملک مىتواند ملك خود را به ديگرى اجاره دهد و علاوه بر مالالاجاره از او سرقفلى بگيرد، در اين صورت ملكى را كه اجاره داده نمىتواند به ديگرى اجاره دهد، هرچند مدّت اجاره تمامشده باشد، ولى اگر مستأجر اوّل كه سرقفلى پرداخته موافقت كند مىتواند به ديگرى اجاره دهد، مستأجر اوّل نيز حق دارد سرقفلى آن ملك را به ديگرى واگذار كند، خواه به قيمتى بيشتر يا كمتر باشد.
چنانچه عرف محل، به تصديق اهل اطّلاع و آگاهان آن منطقه، اين بوده كه آبادى هاى پايين فقط از اضافه آب، آن هم در سالهاى پرآبى، استفاده كنند بايد در سالهايى كه آب كم است، آب در اختيار آباديهاى بالا قرار گيرد؛ ولى آباديهاى بالا بايد صرفه جويى هاى لازم را انجام بدهند تا اگر آب اضافى باشد به آباديهاى پايين برسد وكسانى كه قبلًا چشمه را متصرّف شده و از آن براى كشاورزى خود استفاده كرده اند مقدّمند، و اگر معلوم نباشد چه كسانى روز اوّل چشمه را متصرّف شده اند عرف محل در اين موارد معيار عمل است.
چنانچه عرف محل، به تصديق اهل اطّلاع و آگاهان آن منطقه، اين بوده كه آبادیهای پايين فقط از اضافه آب، آنهم در سالهای پرآبى، استفاده كنند بايد در سالهایی كه آب كم است، آب در اختيار آبادیهای بالا قرار گيرد؛ ولى آبادیهای بالا بايد صرفهجويىهاى لازم را انجام بدهند تا اگر آب اضافى باشد به آبادیهای پايين برسد و کسانی كه قبلاً چشمه را متصرّف شده و از آن براى كشاورزى خود استفاده كردهاند مقدّماند و اگر معلوم نباشد چه كسانى روز اوّل چشمه را متصرّف شدهاند عرف محل در اين موارد معيار عمل است.
اگر سهمى از چشمه را به آنها در مقابل چيزى بخشيده نمىتواند برگردد و اگر تنها با رضايت او در اين مدّت استفاده مىكردهاند، مىتواند ازنظر خود برگردد.
در فرض سؤال مالک زمین مالک آب گرم است و کسی نمیتواند بدون رضایت صاحب زمین آن را از ملکیت او به درآورد.
درصورتیکه از قدیمالایام آب در آن مسیرها جریان داشته و مالکان آب و باغات و خانههای مسیر بر آن عملاً توافق داشتهاند، تغییر دادن مسیر آب اشکال دارد، همچنین لولهگذاری یا سیمان کردن مسیر آب، بدون رضایت مالکین زمینها مشکل است، ولى اگر در مسیر خرابى وجود دارد صاحبان باغ باید آن را اصلاح کنند و الا مالکان آب میتوانند از هدر رفتن آب خود جلوگیرى نمایند و استفاده باغها از این آبها براى آبیارى باغ جایز نیست; مگر اینکه سهمى در آب داشته باشند.