مقدار مالى که مرد براى طلاق خلع و مبارات مى گيرد
مسأله 2168ـ مالى را که شوهر براى طلاق مبارات مى گيرد بايد بيشتر از مهر نباشد بلکه احتياط واجب آن است که کمتر باشد، ولى در طلاق خلع هر مقدار باشد اشکال ندارد.
مسأله 2168ـ مالى را که شوهر براى طلاق مبارات مى گيرد بايد بيشتر از مهر نباشد بلکه احتياط واجب آن است که کمتر باشد، ولى در طلاق خلع هر مقدار باشد اشکال ندارد.
مسأله 2169ـ هرگاه با زن نامحرمى به گمان اين كه همسر اوست نزديكى كند، زن بايد عدّه نگه دارد (به مقدار عدّه طلاق) خواه زن بداند كه او شوهرش نيست يا نه و اگر مرد مى داند كه آن زن همسرش نيست ولى زن او را شوهر خود مى داند در اين صورت نيز بايد عدّه نگه دارد؛ و مبدأ عدّه¬ی وطی به شبهه از زمان آخرین آمیزش است.
مسأله 2170ـ اگر مردى زنى را فريب دهد که از شوهرش طلاق بگيرد و همسر او شود طلاق و عقد آن زن صحيح است، ولى هر دو معصيت بزرگى انجام داده اند (البتّه اين در صورتى است که قبلاً زنا با آن زن نکرده باشد و الاّ بر او حرام ابدى است).
مسأله 2171ـ اگر زن در موقع عقد شرط کند که هرگاه شوهر مثلاً مسافرت نمايد، يا معتاد به مواد مخدر گردد، يا خرجى او را ندهد اختيار طلاق با او باشد، اين شرط باطل است، ولى هرگاه شرط کند که او از طرف شوهرش وکيل باشد که هرگاه اين کارها را انجام دهد خود را مطلّقه کند اين وکالت صحيح است و در چنين صورتى حق دارد خود را طلاق دهد.
مسأله 2172ـ زنى که شوهرش مفقودالاثر شده و نمى داند زنده است يا نه، اگر بخواهد طلاق بگيرد و شوهر کند بايد نزد مجتهد عادل برود و مطابق دستور مخصوصى که در شرع وارد شده عمل نمايد.
مسأله 2173ـ پدر و جدّ پدرى ديوانه مى توانند زن او را در صورت مصلحت طلاق دهند، امّا ولىّ صغير اگر همسر دائمى براى او عقد کرده است بنابر احتياط واجب نمى تواند او را طلاق دهد، امّا اگر همسر موقّت براى او عقد کرده مى تواند باقيمانده مدّت را در صورت مصلحت ببخشد.
مسأله 2174ـ هرگاه کسى دو نفر را عادل بداند و زن خود را پيش آنها طلاق دهد، ديگرى که آنان را عادل نمى داند بنابر احتياط واجب نبايد آن زن را براى خود يا ديگرى عقد کند، ولى اگر شک در عدالت آنها داشته مانعى ندارد.
مسأله 2175ـ «غصب» آن است که انسان بر مال يا حقّ کسى از روى ظلم مسلّط شود، غصب يکى از گناهان کبيره است که در قيامت مجازات سخت دارد و در دنيا عواقب دردناک، در روايتى از پيغمبر اکرم(صلى الله عليه وآله) آمده است که هر کس يک وجب زمين ديگرى را غصب کند در قيامت آن زمين را از هفت طبقه آن، مثل طوق به گردن او مى اندازند.
مسأله 2175ـ «غصب» آن است که انسان بر مال يا حقّ کسى از روى ظلم مسلّط شود، غصب يکى از گناهان کبيره است که در قيامت مجازات سخت دارد و در دنيا عواقب دردناک، در روايتى از پيغمبر اکرم(صلى الله عليه وآله) آمده است که هر کس يک وجب زمين ديگرى را غصب کند در قيامت آن زمين را از هفت طبقه آن، مثل طوق به گردن او مى اندازند.
مسأله 2176ـ هرگاه کسى نگذارد مردم از مسجد يا مدرسه و پل و جاهاى ديگرى که براى عموم ساخته شده استفاده کنند، حقّ آنان را غصب نموده، همچنين اگر کسى در مسجد و مانند آن جايى براى خود مى گيرد و ديگرى نگذارد از آن استفاده کند.
مسأله 2177ـ مسلّط شدن بر اموال بيت المال مسلمين بدون حق نيز غصب است و تمام احکام غصب را دارد و مسؤوليّتش از جهاتى بيشتر است.
مسأله 2178ـ مالى را که نزد کسى رهن (گرو) گذاشته اند اگر ديگرى غصب کند، صاحب مال و طلبکار هر کدام مى توانند آن را از او مطالبه کنند و اگر از بين برود و عوض آن را بگيرند، آن عوض به جاى آن مال رهن خواهد بود.