خاصيت وقف
مسأله 2305ـ هرگاه کسى چيزى را وقف کند از ملک او خارج مى شود نه او، و نه ديگران نمى توانند آن را بفروشند، يا ببخشند و هيچ کس از آن ارث نمى برد، ولى در بعضى از موارد که در مسأله 1786 گفته شد فروختن آن جايز است.
مسأله 2305ـ هرگاه کسى چيزى را وقف کند از ملک او خارج مى شود نه او، و نه ديگران نمى توانند آن را بفروشند، يا ببخشند و هيچ کس از آن ارث نمى برد، ولى در بعضى از موارد که در مسأله 1786 گفته شد فروختن آن جايز است.
مسأله 2306ـ صيغه وقف را مى توان به عربى يا به هر زبان ديگر خواند، مثلاً اگر بگويد: «خانه خود را براى فلان منظور وقف کردم» کافى است و احتياج به قبول ندارد، خواه وقف عام باشد يا وقف خاص، هرچند احتياط مستحب آن است که حاکم شرع در وقف عام و اشخاصى که براى آنها وقف شده در وقف خاص، صيغه قبول بخوانند.
مسأله 2307ـ وقف معاطاتى نيز صحيح است يعنى همين که مثلاً مسجدى را به قصد وقف بر مسلمين بسازد و در اختيار آنها بگذارد کافى است هر چند صيغه لفظى نخواند.
مسأله 2308ـ هرگاه ملکى را براى وقف معيّن کند و پيش از خواندن صيغه يا تحويل به کسانى که براى آنها وقف شده پشيمان شود يا بميرد وقف درست نيست.
مسأله 2309ـ كسى كه مالى را وقف مى كند بنابر احتياط مستحب بايد از همان موقع خواندن صيغه وقف كند، ولى بايد براى هميشه مال را وقف کند و اگر مثلاً بگويد اين مال بعد از وفات من وقف باشد اشكال دارد، يا بگويد از حالا تا ده سال وقف باشد آن نيز اشكال دارد، ولی می توان مالی را برای هميشه وقت کرد مشروط بر اینکه مثلاً چند سال اوّل منافعش در اختیار واقف یا شخص دیگری باشد و در موقوفه مصرف نشود.
مسأله 2310ـ وقف در صورتى صحيح است که مال وقف را به تصرّف کسانى که براى آنها وقف شده يا وکيل يا ولىّ آنها بدهد، ولى در اوقاف عامّه مانند مساجد و مدارس و امثال آنها تحويل دادن شرط نيست، هرچند احتياط مستحب آن است که پس از خواندن صيغه آن را در اختيار کسانى که وقف براى آنها شده قراردهند تا وقف کامل گردد.
مسأله 2311ـ وقف کننده بايد بالغ و عاقل و داراى قصد و اختيار باشد و شرعاً حق تصرّف در اموال خود را داشته باشد، بنابراين انسان سفيه يا بدهکارى که حاکم شرع او را از تصرّف در اموالش منع کرده اگر چيزى از اموال خود را وقف کند صحيح نيست.
مسأله 2312ـ وقف براى کسانى که هنوز به دنيا نيامده اند صحيح نمى باشد، ولى وقف براى اشخاصى که بعضى از آنها به دنيا آمده اند و بعضى هنوز به دنيا نيامده اند صحيح است (مانند وقف بر فرزندان موجود و نسلهاى آينده) و آنها که بعداً به دنيا مى آيند در آن وقف شريک خواهند شد.
مسأله 2313ـ هرگاه کسى چيزى را براى خودش وقف کند (مثل آن که ملکى را وقف کند که عايدى آن صرف خودش شود، يا بعد از مرگ او خرج مقبره اش نمايند). صحيح نيست ولى اگر مثلاً، مدرسه يا مزرعه اى را وقف بر طلاّب کند و خودش طلبه باشد، مى تواند مانند سايرين از منافع وقف استفاده نمايد.
مسأله 2314ـ هرگاه براى چيزى که وقف کرده متولّى معيّن کند، بايد مطابق قرارداد او رفتار نمايد و اگر معيّن نکند اگر از قبيل اوقاف عامّه (مانند مسجد و مدرسه) باشد تعيين متولّى وظيفه حاکم شرع است و اگر وقف خاص باشد (مانند ملکى که وقف بر اولاد است) در مورد کارهايى که مربوط به مصلحت وقف و منفعت طبقات بعد مى باشد، احتياط آن است که نسل موجود و حاکم شرع با موافقت يکديگر تعيين متولّى کنند و اگر تنها مربوط به منافع طبقه موجود است اختيار آن با خود آنهاست در صورتى که بالغ باشند و اگر بالغ نباشند اختيار با ولىّ آنهاست.
مسأله 2315ـ در وقف خاص (مانند وقف بر اولاد) چنانچه متولّى، آن ملک را اجاره دهد و از دنيا برود در صورتى که اجاره با مراعات مصلحت وقف و طبقات آينده بوده باشد اجاره باطل نمى شود، ولى اگر متولّى نداشته باشد و طبقه اوّل آن را اجاره دهند و در بين مدّت اجاره بميرند، ادامه اجاره نسبت به آينده بدون اجازه طبقه بعد اشکال دارد و هرگاه مستأجر، مال الاجاره تمام مدّت را داده باشد آنچه مربوط به بعد از مرگ طبقه اوّل است گرفته مى شود و به طبقه بعد داده خواهد شد (به شرط اين که آنها اجاره را اجازه بدهند).
مسأله 2316ـ اگر ملک وقف خراب شود از وقف بودن بيرون نمى رود.