معنای استطاعت جسمانی
استطاعت جسمانی به چه معنا میباشد؟
استطاعت جسمانى یعنی، داشتن توانايى جسمانى براى انجام اعمال و مناسك حج.
استطاعت جسمانى یعنی، داشتن توانايى جسمانى براى انجام اعمال و مناسك حج.
هرگاه كسى قدرت مالى پيدا كند و در زمان قدرت، براثر پيرى يا بيمارى، توانايى انجام حج نداشته باشد، حج بر او واجب نيست؛ هرچند احتياط مستحب آن است كه اجير بگيرد.
قرآن مجيد در يك عبارت كوتاه و پرمعنى مىفرمايد: «( و َلِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَيْهِ سَبِيلًا براى خدا بر مردم است كه حج خانه او كنند، آنها كه توانايى رفتن بهسوی او دارند». و در ذيل همين این مىفرمايد: «(وَ مَنْ كَفَرَ فَاِنَّ الله غَنِىٌّ عَنِ الْعالَمينَ)؛ و هر كس كفر ورزد (و حج را ترك كند، به خود زيان رسانده)، خداوند از همه جهانيان بىنياز است». جمله «براى خداست بر مردم...» به ضميمه تعبير به «كفر» در مورد كسانى كه حج واجب را ترك مىكنند، اهميت فوقالعاده آن را در اسلام کاملاً روشن مىسازد. قابل توجّه اینکه در تفسير این شريفه 72 سوره اسراء: (و َمَنْ كَانَ فِي هَذِهِ أَعْمَى فَهُوَ فِي الْآخِرَةِ أَعْمَى وَأَضَلُّ سَبِيلًا). از امام صادق 7 روایتشده كه يكى از مصاديق این، كسى است كه حج واجب خود را پيوسته به تأخیر مىاندازد تا مرگ او فرا مىرسد (او در قيامت نابينا خواهد بود).در حديث ديگرى آمده است: «هركس حج واجب را بدون عذر ترك كند، روز قيامت يهودى يا نصرانى محشور مىشود». و در مقابل، براى حج آنچنان پاداشهای عظيمى در روايات اسلامى واردشده، كه درباره كمتر عملى ديده مىشود.چنانكه در حديثى از امام صادق 7 مىخوانيم: «كسانى كه حج و عمره بهجا آورند ميهمان خدا هستند، هر چه بخواهند خدا به آنها مىدهد و هر دعايى كنند به اجابت مىرسد و اگر درباره كسى شفاعت كنند پذيرفته مىشود... و اگر در اين راه بميرند خداوند تمام گناهان آنها را مىبخشد». و نيز در حديث ديگرى از پيامبر اسلام 9 مىخوانيم: «اَلْحَجُّ المَبْرُورُ لَيْسَ لَهُ جَزاءٌ الا الجَنَّة؛ حج مقبول پاداشى جز بهشت ندارد!». و در حديث سوّم از همان حضرت مىخوانيم: «مَنْ حج الْبَيْتَ... خَرَجَ مِنْ ذُنُوبِهِ كَيَومٍ وَلَدَتْهُ اُمُّهُ؛ كسى كه حج بهجا آورد از گناه پاك مىشود، همانند روزى كه از مادر متولّد شده است». و اين بزرگترین موهبت و برترين افتخار و بالاترين پاداش است.
احتیاط واجب آن است که رضایت شوهر را جلب کند و حج و عمره او درهرحال صحیح است، ولى احتیاط آن است که نمازهاى خود را جمع بخواند و اگر سفر اوّل او باشد، خواه براى حج یا عمره، اجازه شوهر شرط نیست.
حج يكى از اركان دين اسلام و از ضروریات آن به شمار مىرود و ترك حج با اقرار به وجوب آن، براى كسانى كه مستطيع هستند، از گناهان كبيره محسوب مىشود و انكار آن، درصورتیکه انكاركننده علم به ضرورى بودن آن داشته باشد، موجب كفر است.
بر هر شخص مستطيعى واجب است یکبار در طول عمر خود حج بجا آورد و اين حج را حجةالاسلام مىگويند.
بدون شك ثوابهای عظيم و فوقالعادهاى كه براى حج در احاديث آمده و همچنين كيفرهاى سختى كه براى ترك آن در قرآن مجيد و روايات اسلامى ذکرشده، همه به خاطر اسرار و فلسفههاى مهمی است كه اين عبادت بزرگ اسلامى دارد. قرآن مجيد در يك جمله كوتاه و بسيار پرمعنا، درباره حج مىفرمايد: «(لِيَشْهَدُوا مَنافِعَ لَهُمْ)؛ (مردم را دعوت به حج كن) تا شاهد منافع گوناگون خويش باشند!». اين منافع، فراوان است كه در روايات معصومين: به آن اشارهشده، ازجمله:1. آثار اخلاقى؛ تربيت نفوس، تهذيب اخلاق، تقويت پايههاى تقوا و خلوص ازجمله آثار اخلاقى حج است. تعبيرى كه در احاديث بالاآمده بود كه حج مقبول سبب مىشود انسان از تمام گناهانش خارج شود و همانند روزى گردد كه از مادر متولّد شده، دليل روشنى براى تأثير حج بر پاكى دل و صفاى روح و زدودن آثار گناهان یکعمر است. البتّه اين فايده بزرگ اخلاقى هنگامى به دست مىآيد كه زائران بیتالله الحرام به اسرار اعمال و مناسكى كه انجام مىدهند، دقیقاً توجّه داشته باشند تا هر قدمى كه برمىدارند قدمى بهسوی خدا و معبود و محبوب حقيقى باشد و اين عبادت بزرگ و پرمحتوای براى آنان بهمنزله «تولّد دوباره» گردد.كسانى كه با توجّه به اسرار اين عبادت و با نهايت خلوص نيّت، اين مراسم بزرگ روحانى را انجام مىدهند، آثار عميق آن را در درون جان خود تا پايان عمر احساس مىكنند و هر زمان به ياد خاطرههاى اين سفر روحانى و صحنههاى مملو از روحانیت و صفا و اخلاص بيفتند، روح تازهاى در آنها دميده مىشود (اين، اثر تربيتى و اخلاقى حج است).2. آثار سياسى؛ كه در كنار آثار تربيتى حج قرار دارد بسيار مهم است؛ چراکه حج ـ اگر همانگونه كه اسلام دستور داده و ابراهيم بتشکن، جهانيان را به آن فراخوانده انجام شود ـ سبب عزت مسلمين و تحكيم پايههاى دين و وحدت كلمه و مايه قدرت و شوكت در برابر دشمنان و برائت از مشركين جهان خواهد شد و اين كنگره عظيم الهى، كه هرسال در كنار خانه خدا تشكيل مىشود، بهترين فرصت را به مسلمانان براى بازسازى نيروهاى خويش و تقويت پايههاى اُخوّت و برادرى و خنثى كردن توطئهها و نقشههاى دشمنان اسلام در طول يك سال مىدهد.ولى متأسفانه همانگونه كه گروهى از مسلمين به عمق فلسفه اخلاقى حج نمىرسند، از فلسفه سياسى آن نيز بیخبرند. تنها به ظواهر قناعت مىكنند و از روح اين عبادت بزرگ غافلاند و به گفته يكى از سياستمداران بيگانه: «واى به حال مسلمانان اگر معنى حج را نفهمند و واى به حال دشمنان اسلام اگر مسلمين معنى حج را بفهمند!».3. «آثار علمى و فرهنگى»؛ يكى ديگر از آثار مهم حج، كه در روايات معصومين: به آن اشارهشده، آثار فرهنگى آن است، چراکه آثار رسول الله 9 و ائمّه معصومين: در جایجای مکه و مدينه و مواقفِ حج به چشم مىخورد و حضور دانشمندان بزرگ اسلامى از تمام كشورها، اعم از علماى بزرگ دينى و اساتيد فنون ديگر و گويندگان و نويسندگان، كه همهسال در حج شركت دارند، فرصت خوبى به همه مسلمين جهان براى مبادله اطلاعات و دانستنیها در تمام زمينههاى دينى و علمى مىدهد و از همه گذشته، آگاهى خوبى از وضع همه مسلمين جهان در آن محيط پيدا مىشود كه اگر براى اين كار نيز برنامهریزی شود آثار عظيم آن در جهان اسلام همهساله ظاهر مىگردد.4. در روايات اسلامى «فلسفه اقتصادى» نيز يكى از اسرار و اهداف حج شمردهشده است. ممكن است كسانى تصوّر كنند كه حج با مسائل اقتصادى چهکار دارد؟ ولى وقتى توجّه مىكنيم كه مهمترین مشكل مسلمين امروز همان وابستگى اقتصادى آنها به دشمنان اسلام است و در كنار مراسم حج مىتوان كنگرهها و سمينارهاى عظيمى از اقتصاددانان جهان اسلام به وجود آورد و مسلمين را از اين نظر از زير سلطه اجانب رهايى بخشيد، اهميت اين موضوع روشن مىشود.
اگر خانه خدا (فرضاً) يك سال بهاندازه كافى زائر نداشته باشد، بر حاكم شرع واجب است عدّهاى را با هزينه بیتالمال به حج بفرستد؛ هرچند حج واجب خود را انجام داده باشند.
میتواند به تشخیص خودش عمل کند.
يكى از شرايط وجوب حج آن است كه با انجام حج، عمل واجب مهمتری ترك نگردد، يا كار حرام مهمتری انجام نشود؛ بنابراین اگر رفتن به حج موجب ترك واجب يا فعل حرامیگردد، بايد ملاحظه كند كه كدام مهمتر است؛ چنانچه اهميت حج بيشتر باشد، بايد به حج برود و اگر اهميت كار واجب يا ترك حرام بيشتر است، بايد حج را ترك كند (البته تشخيص اين مطلب به نظر فقيه و مرجع تقليد است) و چنانچه اين مطلب را مراعات نكند و به حج برود، معصيت كرده، امّا حج او صحيح است؛ مثلاً اگر جهاد واجب را ترك كند و به حج برود، گناه كرده، ولى حج او باطل نيست.
یکی از شرایط وجوب حج (حجةالاسلام) بلوغ است؛ بنابراين، اگر شخصِ غير بالغ موفّق بر انجام مناسك حج شود، حج او صحيح است، ولى كفايت از حج واجب (حجةالاسلام) نمىكند؛ يعنى اگر بعد از بلوغ مستطيع شد، بايد دوباره حج را بجا آورد.
مادام كه يقين به مميّز بودن او نداشته باشد احكام غير تمييز بر او جارى مىشود.