هرگاه دو نفر در مالى كه زكات آن واجب شده باهم شريك باشند و يكى از آنان سهم زكات خود را بدهد و بعد مال را تقسيم كند، تصرف او در سهم خودش اشكال ندارد، هرچند ديگرى سهم زكاتش را نداده است.
می‌تواند با اجازه حاکم شرع آن را بپردازد; یعنى درواقع به حاکم شرع وام می‌دهد که بعداً از باب وجوه با او محاسبه کند.
هرگاه زراعتى را با آب چاه آبيارى كنند و در زمين مجاور آن زراعتى باشد كه از رطوبت آن زمين استفاده كند و محتاج به آبيارى نشود زكات زراعتى كه با آب چاه آبيارى شده، یک‌بیستم و زكات زراعتى كه مجاور آن است یک‌دهم مىباشد.
چنانچه در پرداختن سود سهام او کوتاهى کرده‌اید باید منافع آن سود را نیز محاسبه کرده و بپردازید.
این خسارت شرعى نیست.
دلیلی بر گرفتن آن از بیت المال نداریم ولی بهتر است بیت المال در این گونه موارد که شخص نیکوکار اقدام کرده به او کمک کند.
انسان نمی‌تواند در مالى که یقین دارد خمسش را نداده‌اند تصرّف کند، ولى در مال کسى که شک دارد خمس آن داده‌شده یا نه تصرّف جایز است و قبول بخشش و معامله یا شرکت در میهمانى چنین کسى اشکال ندارد و تفحّص و جستجو لازم نیست.
اگر مالك بعد از واجب شدن زكات بميرد بايد زكات را از مال او بدهند.
اگر مقدار آن دقیقاً معلوم نیست می‌توانید خمس را نصف کنید و هرکدام به مرجع خود بدهد.
هرگاه کافر ذمی، یعنی کافری که به‌صورت یک اقلّیّت سالم در کنار مسلمانان زندگى می‌کند و شرایط ذمّه را پذیرفته، زمینى را از مسلمان بخرد باید بجای زکات عواید آن، دو برابر زکات معمولی را بپردازد(به‌عبارتی‌دیگر باید یک‌پنجم عواید آن را به‌جای یک‌دهم زکات معمولى بپردازد.)
كسى كه سيد است نمی‌تواند از غير سيد زكات فطره بگيرد.
هرگاه به گمان اينكه كسى فقير است به او فطره دهند و بعد معلوم شود فقير نبوده، می‌تواند آن مال را پس بگيرد و به مستحق بدهد و اگر پس نگيرد بايد از مال خودش فطره را بدهد و اگر از بين رفته باشد، درصورتی‌که گيرنده فطره مىدانسته آنچه را گرفته زكات فطره است، بايد عوض آن را بدهد و در غير اين صورت عوض بر او واجب نيست و اگر دهنده فطره در تحقيق حال فقير كوتاهى نكرده باشد بر او هم چيزى نيست.
