برگرداندن مال غصبی
وظیفه کسی که مالی را غصب کرده چیست؟
واجب است شخص غاصب مالى را كه غصب كرده هر چه زودتر به صاحبش برگرداند، و هر قدر تأخير كند گناه بيشترى براى او نوشته مى شود و اگر تلف شود بايد عوض آن را بدهد.
واجب است شخص غاصب مالى را كه غصب كرده هر چه زودتر به صاحبش برگرداند، و هر قدر تأخير كند گناه بيشترى براى او نوشته مى شود و اگر تلف شود بايد عوض آن را بدهد.
اگر صاحب مال براى منظور خاصّى بگويد بايد آن را به صورت اوّل درآورى واجب است چنين كند و اگر عيبى بر آن وارد شود و قيمت آن از اوّل كمتر گردد بايد تفاوت آن را به صاحبش بدهد.
هرگاه مالى را كه غصب كرده از بين برود در صورتى كه از چيزهايى باشد كه مثل و مانند آن معمولًا كمياب است مانند بسيارى از حيوانات و بسيارى از فرشهاى دست بافت، بايد قيمت آن را بدهد و اگر قيمت بازار آن فرق كرده باشد بايد قيمت روزى را كه تلف كرده بدهد و اگر از چيزهايى است مانند گندم وجو و بسيارى از فرشهاى ماشينى، انواع پارچه ها و ظرفهايى كه با كارخانه ها درست مى شود كه معمولًا مثل آن فراوان است، بايد مثل همان چيز را كه غصب كرده بدهد، ولى بايد خصوصيّاتش مثل همان مالى باشد كه از بين رفته است.
غاصب حق دریافت اجرت برای زحمت خود را ندارد.
اگر ظرف يا چيز ديگرى را كه غصب كرده خراب نمايد بايد آن را با تفاوت قيمتى كه حاصل شده به صاحبش بدهد و اگر براى اين كه تفاوت را ندهد بگويد آن را مثل اوّلش مى سازم مالك مجبور نيست قبول كند و نيز مالك نمى تواند غاصب را مجبور كند كه آن را مثل اوّلش بسازد، فقط مى تواند تفاوت قيمت را بگيرد.
هرگاه مالى را كه غصب كرده طورى تغيير دهد كه از اوّلش بهتر شود، مثلًا طلاى غصبى را به صورت گوشواره و گردنبند درآورد، چنانچه صاحب مال بگويد آن را به همين صورت به من بده بايد بدهد، و حتّى نمىتواند بدون اجازه مالك آن را به صورت اوّل بازگرداند و اگر بدون اجازه او آن را به صورت اوّل بازگرداند احتياط واجب اين است كه تفاوت قيمت را بدهد.البته اگر صاحب مال براى منظور خاصّى بگويد بايد آن را به صورت اوّل درآورى واجب است چنين كند و اگر عيبى بر آن وارد شود و قيمت آن از اوّل كمتر گردد بايد تفاوت آن را به صاحبش بدهد.
اگر غیر قابل استفاده شود باید مماثل یا معادل آن را بدهد و البته اگر خراب کار بگوید آن را درست میکنم و درست کند کافی است.
چنانچه مثلا حيوانى مانند گوسفند را غصب كند و از بين برود در صورتی که در آن مدّت چاق شده سپس از بين رفته است، بايد افزايش قيمت آن را كه به خاطر چاقى بوده نيز بدهد.
در مواردى كه عرفاً ضرر و زيان و خسارت صدق كند مى توان از قاعده لا ضرر استفاده كرد، خواه درباره عبد باشد يا حرّ، و ما معتقديم كه لا ضرر همان گونه كه نفى حكم مى كند، احكامى كه جبران كننده ضرر است را نيز اثبات مى نمايد.
معمولاً جدا كردن نخ ها به طور سالم امكان پذير نيست و از اين جهت نخ ها جزء تالف (اموال تلف شده) محسوبمى شود، و بايد مثل يا قيمت آن را به مالك پرداخت كند و در اين صورت تصرّف در آن جايز است. و در مورد اشياى ديگر، هرگاه در نظر عرف تالف محسوب شود پرداختن مثل (در صورتى كه مثلى باشد) يا قيمت آن لازم است و در غير اين صورت بايد خود آن را پرداخت كند. و در صورتى كه بازگرداندن خود آن سبب تخريب ساختمان مى شود، دراينجا نيز جزء تالف محسوب مى شود.