مرکز پاسخگویی به احکام شرعی و مسائل فقهی

احتیاط آن است که چیزی نخرند.

به آلت تناسلی و محل دفع مدفوع، عورت گفته می‌شود و احتیاط واجب آن است که فاصله بین این دو مقداری از اطراف آن‌ها نیز پوشانده شود.

واجب نیست ولی احتیاط ترک نشود.

خریدوفروش از او اشکالی ندارد ولی او در برابر اعمال خود مسئولیت شدید دارد.

بهتر است بجای آن جلسات پرشکوه برقرار کنند و وجوه نذر را در آنجا هزینه کنند.

این دعا مضمون خوبی دارد اما استناد این ختم و این سخن به شیخ بهایی معلوم نیست.‌

مانعی ندارد.‌

مناسك و شرایط حج قرآن‌همانند حج افراد است جز در دو مورد:1- احرام در حج افراد فقط با تلبیه تحقّق پیدا می‌کند، ولی در حج (قران) هم با تلبیه محقق می‌شود و هم با اشعار (علامت گذاشتن) بر حیوان قربانی و یا تقلید (چیزی به گردن حیوان قربانی آویزان کردن).2- قربانى در حج افراد وجود ندارد، اما شرط حج قرآن‌همراه داشتن قربانى هنگام مُحرم شدن است؛ و قربانى كردن در منىٰ بر قارن مستحب است؛ البته اگر قربانىِ همراه آورده را اشعار یا تقلید كند قربانى در منىٰ واجب مى‌گردد و تبدیل آنجایز نیست.

حرام نمی‌شود ولی ارتکاب چنین زنانی مجازات سنگینی دارد.

بقر در اصل به معنای شکافتن است ولی روایت معتبری درباره نام‌گذاری نهم ربیع به عید بقر که در مفاتیح آمده است، نداریم.

خضاب كردن به «حنا» براى مردان و زنان، اگر جنبه زينت داشته باشد، در حال احرام جايز نيست؛ و احتیاط واجب آن است که از هرگونه آرايش سروصورت و ساير اعضاى بدن پرهيز نمايد.

تخمک پاک است ولی اگر اسپرم به‌صورت منی بوده باشد پاک نیست.

درصورتی‌که شما از ماهیت این کار باخبر باشید و رضایت بدهید، براى شما اشکالى ندارد، به این معنا که شما پول خود را به بانک، وام بدون سود می‌دهید و بانک براى شما جنس را به‌طور نسیه به قیمت بالاتر از قیمت نقد خریدارى می‌‌کند مشروط بر این‌که شما بیمه مربوط را نیز بپردازید، در این صورت معاملات فوق شرعاً براى شما صحیح خواهد بود. ولى این کار در صورتى براى بانک جایز است که مصالح جامعه اسلامى ایجاب کند که معاملات با طرف‌های خارجى به این شکل انجام شود، در غیر این صورت جایز نیست.

در شرایطى که درهم سکه‌دار وجود ندارد باید فرض را بر این بگیریم که اگر نقره موجود سکه‌دار و رایج بود چه اندازه به قیمت آن افزوده می‌شد، اضافه قیمت را به‌طور تقریبى حساب کنیم و بر آن بیفزاییم و ازآنجاکه این حکم یک حکم استحبابى است محاسبات تقریبى در آن ضرر ندارد.

اگر شخصى چند سال قبل از فوت خود، شفاهاً در نزد برادران و افرادى از اقرباى نسبى اقرار به فروش نصف سرقفلى مغازه‌ای به شریک خود، که برادرش می‌باشد، نماید و خریدار (صاحب نصف دیگر سرقفلى) ظرف چهار سال نسبت به پرداخت ثمن اقدام ننماید و پس از سپرى شدن دو سال دیگر از تاریخ فوت فروشنده، خریدار ثمن مورد معامله را به قیّم صغیر (همسر برادر متوفّایش) پرداخت نماید آیا معامله نافذ است یا باطل بوده و نیاز به تنفیذ صغیر (ورثه) دارد؟ شهادت اقرباى نسبى در این خصوص اعتبارى دارد؟