احراز عدالت شهود توسط قاضی
با توجه به اینکه دادگاه عدالت شهود را احراز نمیکند و فقط به این بسنده میکند که آیا طرف دعوا شاهد را جرح میکند یا نه،آیا حکم چنین دادگاهی نافذ است؟
همینکه قاضی اطمینان به حسن ظاهر شهود که کاشف از عدالت است کند، کافی است.
همینکه قاضی اطمینان به حسن ظاهر شهود که کاشف از عدالت است کند، کافی است.
چنانچه توانایی ایستاده خواندن داشته باشند فضیلت نشسته کمتر است.
اگر برای اسکان نیاز ندارد باید خرج مسجد شود و اگر روحانی حقوق می گیرد می توان به عنوان حقوق او داد.
درصورتیکه با جرّاحى معمولى مشكل حل شود و عوارض خاصى نداشته باشد، اين مقدار عيب باعث فسخ نمیشود.
درهرصورت استیذان از ولىّ است، در ضمن تجربه نشان داده است که این رابطهها مخصوصاً در جوانها معمولاً در یک حد محدود و معیّنى ثابت نمیماند و تدریجاً توسعه مییابد و مایه مشکلات فراوانى میشود.
ظاهر این است که نفقه بر پدر است و اگر مهر نقدى باشد آنهم بر پدر است و درصورتیکه بر ذمه زوج باشد میتوان انتظار بهبودى مجنون را کشید و اگر بهبود نمییابد بر عهده پدر است.
با توجه به تورم شدید و غیر متعادل، لازم است در این نوع، طرفین بهگونهای باهم مصالحه کنند تا هیچکدام متضرر نشوند. البته تورم متعارف باید اضافه شود.
رضایت مجرم در باب حدود شرط نیست.
با توجه به سؤالات ذکرشده پاسخ همهی موارد ذکرشده بدین شرح است: درصورتیکه طبق گواهى کارشناسان متدین و موثّق راهنمایى و رانندگى، شخص متوفّى مقصّر شناختهشده، باید دیه شکستگیهاى شمارا از اموال بهجای مانده از او بپردازند و اگر هزینههای لازم و ضرورى درمان بیش از دیه باشد، باید آنهم پرداخت گردد و اگر میّت مالى نداشته باشد، اولیاى او مسوولیّتى در برابر شما ندارند و دیه فلج یکسوم دیه آن عضو است و اگر 80% فلج حاصلشده باشد، به همین نسبت از یکسوم محاسبه میشود؛ و اگر فلج برطرف میشود دیه ندارد، بلکه ارش دارد که بهوسیله کارشناسان متدین و آگاه تعیین میشود.
حد تفخیذ (100 ضربه) و تقبیل (99 ضربه) است.
عبد به معنای برده است؛ یعنی مردانی که آنها را خرید و فروش می کرده اند.
تا اغسال سهگانه تمام نشود میّت پاک نمیشود.
نماز را رها کند و رو از قبله برگرداند و بعد دوباره تکبیر بگوید.
نماز صحیح است و سجده و تشهد فراموششده قضا ندارد.