وقف زمین برای مسجد مشروط به ساخته شدن
شخصى در سال 1362 زمینى را به شکل زیر وقف کرده است: «اگر این زمین را ساختند، به عنوان مسجد باشد، و اگر آن را نساختند، همچنان متعلّق به خودم باشد.» آیا وقف به این شکل صحیح است؟ در هر صورت، آیا مى توان زمین مذکور را فروخت و در جاى دیگر زمینى براى مسجد خرید؟
این گونه وقف اشکال دارد و مى تواند از آن صرف نظر کند، ولى چنانچه موافقت کند از آن به نحوى براى مسجد در آن جا یا جاى دیگر استفاده شود بهتر است.
وقف برای فرقه شیخیه
شخصى در زمان گذشته با حضور در دفتر اسناد رسمى، بعضى از اموال مورد تنازع و اختلاف را اجباراً به نفع رهبرِ فِرقه شیخیّه در کرمان صلح و از طرف آن شخص مورد صلح را وقف کرده است،آیا شرعاً اعمال فوق لازم الاجرا بوده و یا باطل و بى اثر است؟
وقف بر فرقه مزبور و سران آنها صحیح نیست و اعتبارى ندارد.
وظیفه شخص متأهلی که در زمان کودکی اعمال حج را کامل انجام نداده است
شخصى در زمان كودكى به همراه پدر و مادرش به مکه رفته و پدر وى را محرم كرده، ولى تمام اعمالش را انجام نداده و از احرام خارج نشده است. اكنون ازدواجکرده و فرزندانى دارد. آيا بر همسرش حرام ابدى است؟ اكنون وظيفهاش چيست؟
لازم است در صورت امكان خودش و اگر نمىتواند نايب بگيرد تا اعمال او را انجام دهد و از احرام خارج شود و مجدداً صيغه عقد همسر را بخواند و تا اعمال انجامنشده و صيغه مجدّد نخوانده از آن زن پرهيز كند، ولى بر او حرام ابدى نمىشود.
مکانی که با پول بلیط بختآزمایی خریداریشده
شخصى در زمان طاغوت یک عدد بلیط بختآزمایی به قیمت 5 تومان خرید و مبلغ 100 هزارتویمان برنده شد و با آن خانهای تهیه کرد، آیا نمازخواندن در این خانه جایز است؟
باید آن را بهعنوان مجهولالمالک با اجازه حاکم شرع صدقه دهد و اگر خودش مستحق باشد میتواند با اجازه حاکم شرع تصرف کند.
مکانی که با پول بلیط بختآزمایی خریداریشده
شخصى در زمان طاغوت، یک عدد بلیط بختآزمایی به قیمت 5 تومان خرید و مبلغ 100 هزار تومان برنده شد و با آن خانهای تهیه کرد؛ با توجه به این مطلب، تصرّف در این خانه چه حکمی دارد؟
باید آن را بهعنوان مجهولالمالک با اجازه حاکم شرع صدقه دهد و اگر خودش مستحق باشد میتواند با اجازه حاکم شرع تصرف کند.
سلب حق الارث در ازای دریافت عوض آن
شخصى در زمان حیات خویش، حقوق تنها وارث خود را که خواهرش بوده با پرداختن مبلغی بهعنوان مصالحه از او سلب نموده و بیان داشته که مشارالیها هیچگونه حقّى نسبت به ارث برادر خود بعد از وفات وى ندارد؛ و جمیع مایملک را نیز به همسر خویش صلح نموده است؛ و این صلح و مصالحه دو سال قبل از فوت مشارٌالیه و در حالت مرضى بوده است که منجر به وفات وى شده است؛ با توجّه به اجمالى که گذشت، آیا این صلح و مصالحه صحیح است و مانع ارث میشود؟
کسى نمیتواند دیگرى را از ارث محروم کند تنها میتواند نسبت به یکسوم مال خودش وصیت کند که در هر مصرفى که میخواهد صرف کنند و در مورد بخشش اموال به همسر یا شخص دیگر اگر در حال حیات و صحت و سلامت صورت گیرد و تحویل داده شود ملک او خواهد شد ولى اگر تحویل نداده، اموال او بهصورت ارث در میان همه بستگان کما فرض الله تقسیم میشود و اگر در حال بیمارى منجر به مرگ باشد احتیاط آن است که تنها ثلث آن، به شخص مزبور داده شود و در بقیّه، با ورثه مصالحه شود.
صلح تمام اموال در زمان حیات با شروط متعدد
شخصى در زمان حیات خویش، تمام اموال خود را با شرایط زیر به همسرش صلح نموده است.الف) تا زمانی که زنده است اختیار منافع آن، حتّى خیار فسخ، با شخص صلح کننده باشد.ب) بعد از فوت صلح کننده، کسی که با او صلح کرده (همسرش) هزینه تجهیز و انجام وصایاى او را بپردازد.ج) کسی که با او صلح کرده (همسرش) حقّ واگذارى املاک مورد مصالحه را به غیر در زمان حیات خود ندارد.د) بعد از وفات کسی که با او صلح کرده (همسرش) نصف آن چیزی که بهواسطه صلح مالک شده بین ورثه صلح کننده تقسیم شود و نصف دیگر با اذن ورثه در کارهای نیک و خیرات مصرف شود.با توجّه به اجمالى که گذشت; آیا این صلح با شرایط مذکور صحیح است؟
اینگونه صلح با شرایط مذکور خالى از اشکال نیست.
ارث زن از زمینی که جایگزین باغ شده است
شخصى در زمان حیات خود، صاحب قطعه باغى بوده است. ده سال پس از فوت نامبرده قطعه باغ مزبور در طرح ساختوساز شهرى و در مسیر خیابان قرارگرفته است و شهردارى معادل آن، زمینى داده است، حال زمین مزبور به فروش رفته است، با توجّه به برگ حصر وراثت که یکهشتم اموال منقول و بهاى اعیانى غیرمنقول سهم زن قید گردیده و سند مالکیت زوجه نیز بر این اساس تنظیمشده، آیا زوجه آن مرحوم در یکهشتم آن مقدار زمین که بهجای درخت باغ دادهاند ذیحق است، یا یکهشتم بهاى اعیانى زمان بعد از فوت شوهرش ملاک است و او ذیحق نیست؟
آن زن مالک ثُمن بهاى اعیانى در زمان فوت است و اگر باگذشت زمان قیمت اعیانى بالا رفته و زمین مزبور بهعنوان قیمت آن پرداخت شده است، زن در آن زمین سهیم است.
بیمار شدن در خلال سعی عمره مفرده و ناتوانی از ادامه اعمال
شخصى در دور پنجم سعى عمره مفرده بيمار شده و نتوانسته اعمال عمره را به پايان برساند. بیماریاش شدّت يافته و به ايران منتقل مىشود و پس از بهبودى نتوانسته به مکه بازگردد، وظيفه او چيست؟
درصورتیکه خودش نتواند به مکه بازگردد، شخصى را نايب مىكند كه سعى ناتمام او را تمام نموده و سپس آن را اعاده نمايد و بعدازآن به منوبعنه اطّلاع دهد تا تقصير كند و نايب پس از تقصير منوبعنه طواف نساء و نماز آن را انجام مىدهد.
عدم استماع ادعای شاهدان بر ملکیت زمین بعد از انتقال آن
شخصى در حضور چند شاهد زمین خود را به دیگرى منتقل مى کند، پس از چندى همان شهود ادّعا مى کنند که در آن زمین حق داریم، در حالى که در زمان انتقال سند چیزى نگفته بودند، آیا ادّعاى آنها پذیرفته مى شود؟
اگر هنگام تنظیم سند بدون مانعى سکوت کرده اند، و بر آن عملاً رضایت داده اند، ادّعاى بعدى آنها مسموع نیست.
عدم رعایت ترتیب و انجام تقصیر قبل از قربانی
شخصى در حج بعد از رمى جمره در روز عيد قربان، با ايران تماس گرفته و سفارش قربانى را داده و بعد از مدّتى تقصير كرده، ولى در تماس مجدّد با ايران متوجه شده كه تقصير او چندساعتی قبل از قربانى بوده است. وظيفه چنين شخصى چيست؟
عدم ترتيب در اينجا مشکلساز نيست، بلكه حتى اگر تعمّد داشته فقط كار خلافى انجام داده است.
معذور شدن نائب از اتمام اعمال حج و اجازه گرفتن برای سال بعد
شخصى در حج اجیر بوده است، بعد از انجام عمره تمتع، به سکته قلبى دچار شده و از ادامه اعمال حج معذور گردید و به ایران مراجعت کرده است و در سال آینده میخواهد مشرّف شود، آیا اعلام این وضعیت به اولیاى منوبعنه و اجازه مجدّد به نیابت از منوبعنه در سال آینده لازم است؟
چنانچه براى سال معینى اجیرشده، اعلام و اجازه لازم است.
غش کردن در اثناء طواف
شخصى در حال طواف غش كرده و از ادامه طواف بازمیماند و پس از چند ساعت به هوش مىآيد. آيا مىتواند طوافش را از همانجا كه قطعشده ادامه داده، سپس بقيّه اعمالش را بجا آورد؟
اگر طوافش قبل از اتمام سه شوط و نيم قطعشده، وضو مىگيرد و طواف را از اوّل شروع مىكند و اگر بعدازآن بوده، پس از وضو از همانجا ادامه مىدهد.