گفتن ذکر سبوح قدوس ... در سجده نماز
آیا گفتن ذکر سبوح قدوس رب الملائکه و الروح در سجده نماز جایز است؟
علاوه بر گفتن ذکر واجب سجده گفتن ذکر مزبور مانعی ندارد.
علاوه بر گفتن ذکر واجب سجده گفتن ذکر مزبور مانعی ندارد.
در هیچ مورد مجازات هدف اصلى نیست; بلکه یک وسیله بازدارنده براى مجازات شونده یا سایر مردم است. به همین جهت دستور داده شده که مجازات آشکار باشد تا اثر بازدارندگى خود را در جامعه ببخشد و نیز در مجازات تعزیرى و بعضى از موارد حدود، هرگاه مجرم از طریق دیگرى از گناه خوددارى کند و توبه نماید، مجازات از میان مى رود.
میتوان معامله قبل را فسخ کرد و با مبلغ بیشتر و بهصورت نسیه معامله جدیدی را انجام داد.
در مواردی مثل مهریه و... نمی تواند حکم جلب صادر نماید.
مشهور ميان جمعى از فقها اين است كه بايد طواف در فاصله مقام ابراهيم و خانه كعبه باشد و از هر طرف بايد اين فاصله در نظر گرفته شود، بنابراين در طرف «حجر اسماعيل» محدوده طواف شش ذراع و نيم (كمتر از سه متر و نيم) خواهد بود، زيرا حجر اسماعيل (كه مجموعاً بيست ذراع است) از آن كم مىشود، ولى حق اين است كه طواف در تمام مسجدالحرام جايز مىباشد؛ هرچند در غير مواقع ازدحام رعايت احتياط مستحب است؛ يعنى اگر طواف كردن در فاصله مزبور مشكل نباشد، از آن حد خارج نشود.
درصورتیکه اين كار براى معالجه اجتنابناپذیر باشد و از مريض يا اولياى او اجازه گرفته باشد، ضامن نيست. در غير اين صورت ضامن است.
اين خون ها نجس نيست و اگر جدا كردن آن از گوشت بسیار مشکل است، يا به هنگام پخته شدن مستهلك می شود، خوردن آن نيز مانعى ندارد.
هرگاه معتكف در اثناى اعتكافى كه به سبب نذر يا مانند آن واجب شده از دنيا برود، قضاى آن بر ولىّ ميّت واجب نيست; هر چند مطابق احتياط است.
قرآن مجيد در يك عبارت كوتاه و پرمعنى مىفرمايد: «( و َلِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَيْهِ سَبِيلًا براى خدا بر مردم است كه حج خانه او كنند، آنها كه توانايى رفتن بهسوی او دارند». و در ذيل همين این مىفرمايد: «(وَ مَنْ كَفَرَ فَاِنَّ الله غَنِىٌّ عَنِ الْعالَمينَ)؛ و هر كس كفر ورزد (و حج را ترك كند، به خود زيان رسانده)، خداوند از همه جهانيان بىنياز است». جمله «براى خداست بر مردم...» به ضميمه تعبير به «كفر» در مورد كسانى كه حج واجب را ترك مىكنند، اهميت فوقالعاده آن را در اسلام کاملاً روشن مىسازد. قابل توجّه اینکه در تفسير این شريفه 72 سوره اسراء: (و َمَنْ كَانَ فِي هَذِهِ أَعْمَى فَهُوَ فِي الْآخِرَةِ أَعْمَى وَأَضَلُّ سَبِيلًا). از امام صادق 7 روایتشده كه يكى از مصاديق این، كسى است كه حج واجب خود را پيوسته به تأخیر مىاندازد تا مرگ او فرا مىرسد (او در قيامت نابينا خواهد بود).در حديث ديگرى آمده است: «هركس حج واجب را بدون عذر ترك كند، روز قيامت يهودى يا نصرانى محشور مىشود». و در مقابل، براى حج آنچنان پاداشهای عظيمى در روايات اسلامى واردشده، كه درباره كمتر عملى ديده مىشود.چنانكه در حديثى از امام صادق 7 مىخوانيم: «كسانى كه حج و عمره بهجا آورند ميهمان خدا هستند، هر چه بخواهند خدا به آنها مىدهد و هر دعايى كنند به اجابت مىرسد و اگر درباره كسى شفاعت كنند پذيرفته مىشود... و اگر در اين راه بميرند خداوند تمام گناهان آنها را مىبخشد». و نيز در حديث ديگرى از پيامبر اسلام 9 مىخوانيم: «اَلْحَجُّ المَبْرُورُ لَيْسَ لَهُ جَزاءٌ الا الجَنَّة؛ حج مقبول پاداشى جز بهشت ندارد!». و در حديث سوّم از همان حضرت مىخوانيم: «مَنْ حج الْبَيْتَ... خَرَجَ مِنْ ذُنُوبِهِ كَيَومٍ وَلَدَتْهُ اُمُّهُ؛ كسى كه حج بهجا آورد از گناه پاك مىشود، همانند روزى كه از مادر متولّد شده است». و اين بزرگترین موهبت و برترين افتخار و بالاترين پاداش است.
معیار مراعات مماثلت نسبیه عرفیه است یعنی اگر شخص چاقی به اندازه یک سانتیمتر چاقویی در بدن لاغر و یا کودکی فرو کرده باشد که به اعماق بدن او رسیده باشد در موقع قصاص باید به همان نسبت چاقو به بدن شخص چاق فرو رود. در مماثلت نسبی دقت عقلی لازم نیست بلکه دقت عرفی کافی است.
حبسی که به عنوان حد می باشد در همان مواردی است که بیان نموده اید و بقیه حبس ها جنبه تعزیری دارد.
اگر پاى انسان يا ته كفش او براثر راه رفتن روى زمين نجس، نجس شود با راه رفتن روى زمين پاك، يا كشيدن بر زمين، پاك میشود، بهشرط اينكه زمين پاك و خشك باشد و عين نجاست زايل گردد و نيز بايد زمين خاك، يا سنگ، يا آجرفرش، يا سيمان و يا مانند آن باشد. امّا با راهرفته روى فرش و حصير و سبزه، كف پا و ته كفش نجس، پاك نمىشود.
تقسیم دو سوره به پنج قسمت درهر رکعت نماز آیات جایز نیست. البته اگر بعد از اتمام سوره اول دوباره حمد را بخواند و سوره دوم را قبل از رکوع پنجم کامل کند صحیح است.
هرگاه كسى قدرت مالى پيدا كند و در زمان قدرت، براثر پيرى يا بيمارى، توانايى انجام حج نداشته باشد، حج بر او واجب نيست؛ هرچند احتياط مستحب آن است كه اجير بگيرد.