ادعای شوهر به آمیزش قبل از طلاق
طلاق خُلعى واقع شده است ولى شوهر مدّعى است که قبل از طلاق با همسر خود آمیزش کرده است آیا طلاق مزبور صحیح است؟
طلاق مزبور در هر حال محکوم به صحّت است زیرا ادّعاى شوهر در مورد مواقعه قبل از طلاق در فرض مسأله پذیرفته نیست.
عدم شرط پاک بودن از عادت ماهانه زنی که مجری طلاق است
با توجّه به اين كه شهود طلاق بايد دو مرد عادل باشند، و نيز در موقع اجراى صيغه طلاق، زوجه بايد از خون حيض و نفاس پاك باشد، آيا زن به عنوان مجرى طلاق مىتواند صيغه را جارى نمايد؟ اگر جواب مثبت است، آيا لازم است مجرى صيغه نيز از خون حيض و نفاس پاك باشد؟
مجرى صيغه طلاق مىتواند زن باشد و پاك بودن مجرى صيغه از عادت ماهانه شرط نيست. ولى دو شاهد عادل مرد بايد حضور داشته باشند وزوجه به هنگام طلاق بايد (از حيض و نفاس پاك بوده و) در طُهر غير مواقع باشد.
عدم نیاز به طلاق در صورت ارتداد یکی از زوجین
اگر مرتد از طلاق دادن زوجه امتناع کند، حاکم شرع مى تواند او را طلاق دهد؟
احتیاج به طلاق نیست، بعد از ارتداد از هم جدا مى شوند.
حکم طلاقِ زوجه سُنّی توسط زوج شیعه بر طبق مذهب اهل سنّت
زوج شیعه جعفرى، و زوجه سُنّى شافعى است. زوج مدّعى است که مطابق مذهب شافعى زوجه را سه طلاقه کرده، ولى زوجه منکر آن است. لطفاً بفرمایید: 1ـ در فرض اثبات، آیا طلاق مورد ادّعا صحیح است؟ به عبارت دیگر، آیا زوج شیعه مذهب مى تواند زوجه خود را بر طبق مذهب شافعى سه طلاقه کند، یا رعایت شرایط طلاق از نظر فقه شیعه براى زوج شیعه مذهب در هر حال الزامى است؟ 2ـ آیا آثار طلاق یاد شده را مى توان بر اساس قاعده الزام نسبت به زوجه مترتّب ساخت؟ 3ـ آیا مجراى قاعده الزام تنها در فرضى است که زوج سنّى مذهب باشد، یا در فرض شیعه بودن زوج و سنّى بودن زوجه نیز قاعده الزام جارى مى شود؟4ـ به طور کلّى در موارد ادّعاى وقوع طلاق، قول زوج مقدّم است، یا زوجه؟ اثبات آن بر عهده کیست؟
1- زوج شیعه موظّف است طبق مذهب خود همسرش را طلاق دهد.2- آرى زوجه مى تواند آثار طلاق مزبور را نسبت به خودش جارى سازد.3- قاعده الزام در هر دو صورت جارى مى شود، هر چند رعایت احتیاط خوب است.4- هر کدام ادّعاى طلاق کنند، باید طبق موازین شرع ثابت نمایند.
وظیفه وکیلی که یقین به بطلان یکی از طلاق های خوانده شده دارد
فردى که از جانب چند نفر وکیل در خواندن صیغه طلاق بوده، پس از اجراى صیغه هاى طلاق، (که برخى از آن ها رجعى، و برخى بائن بوده،) یقین حاصل مى کند که یکى از طلاق ها باطل بوده است. اگر نام آن زن و شوهرها را نداند، و آن ها را نشناسد، چه وظیفه اى دارد؟
باید احتیاط کند، و دوباره آنها را طلاق دهد و اگر اسم آنها را نمى داند با اشاره آنها را مشخّص کند. مثلا بگوید: اوّلین نفرى را که قبلا طلاق داده ام، الان به عنوان احتیاط طلاق مى دهم؛ او از زوجیّت خود یله و رهاست، فهى طالق و اگر در نوع رجعى و خلعى شک دارد، براى هر کدام احتیاطاً دو طلاق، یکى رجعى و یکى خلعى بخواند.
چگونگی اتمام عقد موقت در صورت عسر و حرج ادامه آن برای زن
زنی صیغه مردی شده است و دیگر قادر به زندگی با او نیست؛ چنانچه مدت صیغه باقی باشد و مرد راضی به جدا شدن از زن نیست در این صورت زن چه وظیفه ای دارد؟
چنانچه واقعا شوهرش غیر قابل تحمل است و یا به دلیل دیگری قدرت بر ادامه ندارد می تواند به یکی از علمای محل مراجعه کند تا باقیمانده مدت را ببخشد سپس عده نگه دارد و بعد از عده می تواند ازدواج کند.
طلاق در ازدواج موقت
آیا ازدواج موقّت طلاق دارد؟
ازدواج موقّت طلاق ندارد، هر زمان مدّتش تمام شود يا مرد مدّت را به او ببخشد از قيد همسرى او رها مىشود و پاك بودن از عادت ماهانه و همچنين شاهد گرفتن لازم نيست.
نحوه خواندن صیغه طلاق غیابی خلعی توسط نماینده حاکم شرع
اگر نماینده حاکم شرع بخواهد صیغه طلاق غیابی خلعی بخواند به چه نحوی باید بخواند؟
به سه روش امکان دارد:1- ابتدا اگر زن مهریه را طلبکار است ، کل مهریه را به شوهر می بخشد و نماینده آن بخشش را از طرف شوهر قبولمی کند و اگر کل مهریه را گرفته، مبلغی یا مالی را که در عرف مناسب میدانند به نماینده حاکم می دهد و نماینده از طرف مرد قبول می کند و بعد نماینده این صیغه را می خواند: ولایتاً عن قِبَلِ الحاکم الشرعی زوجة احمد خلعتها علی ما بذلت هی طالق.2- ابتدا مقداری یا تمام مهریه زوجه را از طرف زوجه به زوج بذل می کند سپس می گوید:زوجة فلان خلعتها علی ما بذلت هی طالق مرة هی طالق طلقة3- پس از بذل تمام یا بخشی از مهر از طرف زوجه به زوج می گوید:4- عن قبل الحاکم الشرعی زوجة فلان خلعتها علی ما بذلت هی طالق مرة طالق طلقة
صیغه طلاق خلع
نحوه خواندن صیغه طلاق خلع به چه صورت می باشد؟
احتياط واجب آن است كه صيغه طلاق خلع به صورت زير باشد: اگر خود شوهر مى خواهد صيغه طلاق را بخواند و اسم زن مثلًا فاطمه است مى گويد:زَوْجَتِي فاطِمَةُ خَلَعْتُها عَلى ما بَذَلَتْ هِىَ طالِقٌ يعنى زنم فاطمه را در برابر چيزى كه بخشيده است طلاق دادم، او رهاست و اگر وكيل او بخواهد صيغه را بخواند احتياط واجب آن است كه يك نفر از طرف زن وكيل شود و ديگرى از طرف مرد، چنانچه مثلًا اسم شوهر محمد و اسم زن فاطمه است، وكيل زن مى گويد: عَنْ مُوَكِّلَتِي فاطِمَةَ بَذَلْتُ مَهْرَها لِمُوَكِّلِكَ مُحَمَّدٍ لِيَخْلَعَها عَلَيْهِ پس از آن وكيل مرد بدون فاصله مى گويد: زَوْجَةُ مُوَكِّلِي خَلَعْتُها عَلى ما بَذَلَتْ هِىَ طالِقٌ (و اگر زن چيز ديگرى غير از مهر را به شوهر ببخشد بايد نام همان را در موقع خواندن صيغه ببرد).
اجرای طلاق توسط ولی صغیر
پدرى دختر نابالغش را به عقد نکاح یک پسر بچه درآورده است، الآن دختر 17 ساله است در حالى که پسر 13 ساله است و از نظر جسمانى خیلى کوچک به نظر مى رسد، دختر پدر را از دست داده و یتیم شده و حاضر نیست با آن بچه ازدواج کند، زیرا نمى تواند منتظر بزرگ شدن او باشد، با توجّه به مطالب فوق از حضرت عالى تفاضا داریم اگر شرع مقدّس اسلام اجازه دهد حکم فرمایید دختر مذکور با برادر بزرگ آن پسر بچه ازدواج کند که خود دختر هم راضى است.
هرگاه اجراى عقد مذبور از اوّل به مصلحت دختر صغیر نبوده، اصل عقد باطل است و اگر فرضاً مصلحت بوده ولى الآن در انتظار ماندن آن دختر بیش از این موجب عسر و حرج شدید است ولىّ پسر مى تواند صیغه طلاق آن دختر را اجرا کند و بعد با هر کس خواست ازدواج کند.
اعتبار خواندن صيغه طلاق خلع و مبارات به صورت عربي صحيح
آیا می توان صیغه طلاق خلع و مبارات را به زبان فارسی خواند؟
احتياط واجب آن است كه صيغه طلاق خلع و مبارات به عربى صحيح خوانده شود، ولى اگر زن براى بخشيدن مال خود به شوهر به فارسى بگويد: فلان مال را به تو بخشيدم تا مرا طلاق دهى مانعى ندارد.
صیغه طلاق مبارات
نحوه خواندن صیغه طلاق مبارات به چه صورت می باشد؟
احتیاط واجب آن است که صیغه طلاق مبارات را به طریق زیر بخوانند، اگر خود شوهر صیغه را مى خواند و مثلاً اسم زن فاطمه است مى گوید: بَارَاْتُ زَوْجَتى فاطَمَهَ عَلى ما بَذَلَتْ فَهِىَ طالِقٌ یعنى مبارات کردم(یعنى از هم جدا شدیم) زنم فاطمه را در مقابل مهر او، پس او رها است (و اگر چیزى غیر مهر را مى دهد باید آن را نام ببرد) و در صورتى که وکیل مرد بخواهد صیغه را بخواند مى گوید: بَارَاْتُ زَوْجَهَ مُوَکِّلی فاطِمَهَ عَلى ما بَذَلَتْ فَهِىَ طالِقٌ البته قبلاً باید زن مهر خود بلکه چیزى کمتر از آن را به شوهر در برابر طلاق مبارات بخشیده باشد.
عدم نیاز به ذکر کردن قید ولایت در صیغه طلاق
در مواردی که حاکم شرع یا نمایندگان او ( از باب ولایت ) صیغه طلاق را جاری می کنند آیا لازم است قيد ولايت در صيغه طلاق ذکر شود؟
لازم نيست بگويند: ولايتا من قبل زوجها... بلكه نفس ولايت شرط است؛ همانطور كه وكيل در نكاح لازم نيست بگويد وكالتا چون در واقع وكالت شرط است نه بيان لفظ وكالت، اينجا هم نفس ولايت است، البته احتياط خوب است ولى بيان لفظ ولايتا لازم نيست.
عدم کفایت صِرف نوشتن صیغه طلاق خلع توسط زوجین
زنى براى شوهرش چنین مى نویسد: «مهرم را مى بخشم و آنچه از شما گرفته ام پس مى دهم و هرآنچه داده ام را مى بخشم، به شرط این که مرا طلاق دهى» شوهر در جواب گفته است: «به این درخواست با شرایط فوق موافقت مى کنم» حال سؤال این است که: الف) آیا این ورقه موافقت بدوى، طلاق به حساب مى آید؟ ب) آیا این نوشته دلالت بر وکالت ضمنى مى کند؟ج) اگر شخص ثالث با استناد به این ورقه صیغه طلاق را جارى کند، آیا طلاق صحیح است؟
با توجه به آنچه نوشته اید، طرفین باید به شخص ثالثى وکالت بدهند که در مقابل بذل اموال مزبور صیغه طلاق خلع را با حضور عدلین جارى کند.