حکم نوشتن آیات قرآن و اسماء مقدّسه توسط شخص جُنب
نوشتن آیات قرآن و اسماء مقدّسه براى شخص جُنب چه حکمی دارد؟
اگر آیات قرآن یا اسماء مقدّسه را لمس نکند حرام نیست، ولى بعید نیست مکروه باشد.
اگر آیات قرآن یا اسماء مقدّسه را لمس نکند حرام نیست، ولى بعید نیست مکروه باشد.
چنانچه ضرر و خطری نداشته باشد مانعی ندارد.
نذرهاى مذکور تا آن جا که مخلّ به زندگى، و موجب عسر و حرج، و باعث تمسخر نگردد معتبر مى باشد، در غیر این صورت معتبر نیست، ولى نذرهایى مانند نذر روزه بدون خوردن سحرى، اشکال دارد؛ همچنین در موارد شک هیچ مسؤولیّتى براى عمل به نذر ندارد. البتّه تمام این احکام در جایى است که صیغه نذر به صورت صحیح خوانده شده باشد، و مایه آزار پدر نباشد; در غیر این صورت عمل به نذر لازم نیست.
با توجه به اینکه نوبت حجش رسیده است مشکل است و احتیاط این است که برای حج اقدام نماید و امید است انشاءالله خداوند مشکل فرزند را حل کند.
نماز غفیله بين نماز مغرب و عشا خوانده میشود و وقت آن بعد از نماز مغرب است تا موقعى كه سرخى طرف مغرب از بين برود.
در فرض سؤال اشکالی ندارد.
1. این دو ضربه خواه بر یک نقطه وارده شده باشد یا دو نقطه، قتل عمد است. و هر دو مشترکاً قاتل محسوب مى شوند.2. آنچه را در بالا ذکر کرده اید مشمول آن مادّه نیست; مگر این که واقعاً نفر اوّل کار او را تمام کرده باشد.
چله پایه شرعی ندارد و می توان مستحبات را چهل روز یا کم و بیش بجا آورد. البته اگر نذر کرده کاری را به مدت چهل روز انجام دهد و صیغه نذر را حتی به زبان فارسی بر زبان جاری کرده باشد باید به آن عمل کند. اما اگر صیغه را به زبان نیاورده عمل به آن واجب نیست.
آنچه از ادله درباره رجوع استفاده می شود مخصوصا روایت مشهوره ای که می گوید طلاق دلیل بر رجوع است این است که هر گونه تمسک به زوجیت رجوع محسوب می شود مانند مقاربت یا تقبیل که به دلالت التزامیه مفهوم رجوع را در بر دارد و عقد موقت در عده نیز رجوع محسوب می شود
شهادت باید حضوری باشد.
درصورتیکه اجیر مقصّر باشد کسی ضامن خسارت وارده به نفس او نیست و اگر اجیر کننده سبب شده باشد ضامن است.
هرگاه شرایط عامّه قراردادها مانند عقل و بلوغ و اختیار و روشن بودن امور مربوط به قرارداد، در آن جمع باشد مانعی ندارد.
با توجه به آنچه نوشته اید، مى تواند ناظر بر اجراى صیغه لعان باشد.
اگر رطوبتي خارج شود و يقين کند مني است بايد براي نماز غسل کند ولي چنانچه نداند يا شک کند که مني است يا رطوبت ديگر، چنانچه همراه با جستن و شهوت باشد، حکم مني دارد و اگر اين دو نشانه ، يا يکي از آنها را نداشته باشد حکم مني ندارد. البته در مريض لازم نيست با جستن باشد بلکه اگر زمان بيرون آمدن، به اوج شهوت جنسي رسيده، حکم مني دارد.