فروش ابزار کار طبابت و مستطیع شدن
طبيبى ابزار كار اضافه بر نياز دارد، كه اگر اضافه را بفروشد میتواند با بقيّه آن بدون زحمت امرارمعاش كند، آيا چنين شخصى مستطيع است؟
درصورتیکه فروختن آن مخالف شئونات او نباشد و ساير شرايط نيز جمع باشد، مستطيع است.
درصورتیکه فروختن آن مخالف شئونات او نباشد و ساير شرايط نيز جمع باشد، مستطيع است.
كسى كه از ديگرى طلب دارد و بقيّه شرايط استطاعت را نيز داراست، اگر طلبش بدون دردسر قابل وصول باشد، خواه وقت آن رسيده باشد يا نه، واجب است طلب خود را وصول كند و به حج برود.
درصورتیکه دیه از طریق مشروع باشد و بتواند با آن زیارت خانه خدا برود و زندگی او مختل نشود حج واجب است.
شخص بدهكار هرگاه مخارج حج را داشته باشد، ولى با پرداخت بدهى خود نتواند به حج برود، مستطيع نيست؛ مگر اینکه طلبكار عجله نداشته باشد و او هم مطمئن باشد كه بعداً قادر به اداى دين خواهد بود، يا بدهى اقساطى باشد و هنگام پرداخت قسط آن نرسيده باشد.
كسى كه هزينه حج را دارد، ولى بدهكار نيز مىباشد، چنانچه بدهى او مدّت دار است و مطمئن باشد كه به هنگام رسيدن زمان بدهى، قدرت بر پرداخت آن خواهد داشت، واجب است به حج برود. همچنين درصورتیکه وقت پرداخت بدهى رسيده، ولى طلبكار راضى به تأخیر بازپرداخت بدهى باشد و بدهكار مطمئن است كه به هنگام مطالبه طلبكار، مىتواند بدهىاش را ادا كند، در اين صورت نيز واجب الحج است. در غير اين دو صورت، بدهكار واجب الحج نخواهد بود.
كسى كه از نظر مالى استطاعت دارد، ولى از جهت بدنى يا باز بودن راه مستطيع نيست (يعنى در موقع حج، استطاعت بدنى ندارد، يا راه براى او باز نيست)، حق دارد پول خود را در ساير امور زندگى هزينه نموده، و خويش را از استطاعت مالى خارج كند؛ هر چند بداند در سالهاى آينده از آن جهات نيز استطاعت پيدا مىكند، ولى اگر از اين دو جهت هم مستطيع است، و فقط وسايل رفتن را تهيّه نكرده، يا وقت حج نرسيده، نمىتواند خود را از استطاعت خارج نمايد؛ و اگر چنين كند حج بر او واجب شده، و بايد به هر شكل ممكن به حج برود.كسى كه ازنظر مالى استطاعت دارد، ولى از جهت بدنى يا باز بودن راه مستطيع نيست (يعنى در موقع حج، استطاعت بدنى ندارد، يا راه براى او بازنیست)، حق دارد پول خود را در ساير امور زندگى هزينه نموده و خويش را از استطاعت مالى خارج كند؛ هرچند بداند در سالهای آينده از آن جهات نيز استطاعت پيدا مىكند، ولى اگر از اين دو جهت هم مستطيع است و فقط وسايل رفتن را تهيّه نكرده، يا وقت حج نرسيده، نمىتواند خود را از استطاعت خارج نمايد؛ و اگر چنين كند حج بر او واجب شده و بايد به هر شكل ممكن به حج برود.
چنانچه زن در حيات شوهر، طبق عرف و عادت مىتوانسته مهريّهاش را از شوهرش بگيرد، مستطيع بوده و بايد از تركه او برداشته شود و به نيابت از او حج بجا آورند؛ و چنانچه نمىتوانسته، مستطيع نبوده است.
اگر قبلاً مستطيع بوده و قادر به رفتن مکه نيز بودهايد و نرفتهايد، حج بر شما واجب شده و به هر شكل ممكن بايد به حج برويد و اگر مأيوس از ترك اعتياد هستيد بايد نايب بگيريد، ولى اگر قبلاً استطاعت نداشتهايد در فرض مذكور مستطيع نيستيد؛ مگر آنکه بتوانيد، هرچند با ترك اعتياد، اجازه بگيريد و به حج برويد.
افراد نابينا اگر همراه نداشته باشند، معمولاً مستطيع نيستند و اگر قبلاً استطاعتى نداشتهاند، لزومى ندارد كسى را بهجا خود بفرستند؛ مگر اینکه خودشان مايل باشند.
چنانچه جدا شدن از آن طفل، خطر جانى يا بيمارى شديدى براى بچه داشته باشد، يا سبب عُسروحرج براى ديگران شود، مستطيع نيست.