لزوم فراگيرى أحکام شرعى
مسأله 12ـ هرکس بايد مسائلى را که معمولاً مورد احتياج او واقع مى شود ياد گيرد يا طريقه احتياط آن را بداند.
مسأله 12ـ هرکس بايد مسائلى را که معمولاً مورد احتياج او واقع مى شود ياد گيرد يا طريقه احتياط آن را بداند.
مسأله 13ـ اگر مسأله اى پيش آيد که حکم آن را نمى داند مى تواند عمل به احتياط نمايد، يا اگر وقت آن نمى گذرد صبر کند تا دسترسى به مجتهد پيدا کند، و اگر دسترسى ندارد يک طرف را که بيشتر احتمال صحّت مى دهد انجام مى دهد و بعداً سؤال مى کند، اگر مطابق فتواى مجتهد بود صحيح است وگرنه بايد اعاده کند.
مسأله 14ـ هرگاه كسى مدّتى اعمال خود را بدون تقليد انجام داده، سپس تقليد كند، اگر اعمال سابق، مطابق فتواى اين مجتهد باشد صحيح است و گرنه نظر مرجع خود را درباره¬ی آن سؤال کرده و مطابق آن عمل می¬کند، همچنين است اگر بدون تحقيق كافى از مجتهدى تقليد نموده باشد.
مسأله 15ـ هرگاه کسى در نقل فتواى مجتهدى اشتباه کرده بايد بعد از اطّلاع، صحيح آن را بگويد، و اگر در منبر و سخنرانى گفته بايد آن را در جلسات مختلف تکرار کند تا کسانى که به اشتباه افتاده اند از اشتباه درآيند، امّا اگر فتواى آن مجتهد تغيير کرده، اعلام تغيير بر او لازم نيست.
مسأله 16ـ عدول، يعنى تغيير تقليد از مجتهدى به مجتهد ديگر، جايز نيست بنابر احتياط واجب، مگر آن که مجتهد دوم اعلم باشد و اگر بدون تحقيق عدول کرده بايد بازگردد.
مسأله 17ـ هرگاه فتواى مجتهد تغيير کند بايد به فتواى جديد عمل شود، امّا اعمالى را که مطابق فتواى سابق عمل کرده (مانند عبادات يا معاملاتى که انجام داده) صحيح است و اعاده لازم ندارد، همچنين اگر از مجتهدى به مجتهد ديگر عدول کند، اعاده اعمال سابق لازم نيست.
مسأله 18ـ هرگاه مدّتى تقليد کرده امّا نمى داند تقليد او صحيح بوده يا نه، نسبت به اعمال گذشته اشکالى ندارد، امّا براى اعمال فعلى و آينده بايد تقليد صحيح کند.
مسأله 19ـ هرگاه دو مجتهد مساوى باشند، مى توان بعضى از مسائل را از يكى و بعضى را از ديگرى تقليد كرد؛ ولی هرگاه در مسأله¬ای به فتوای یکی عمل کرد، عمل به فتوای دیگری در آن مسأله، جایز نیست.
مسأله 20ـ فتوا دادن و اظهار نظر کردن در مسائل شرعى براى کسى که مجتهد نيست (يعنى قادر به استنباط احکام از مدارک و دلايل آن نمى باشد) حرام است و هرگاه بدون اطّلاع اظهار نظر کند، مسؤول اعمال تمام کسانى است که به گفته او عمل مى کنند.
مسأله 21ـ آب يا «مطلق» است يا «مضاف». آب مضاف آبى است که به تنهايى به آن آب گفته نشود، مثلاً بگويند «آب ميوه»، «آب نمک» و «آب گل»; امّا آب مطلق آن است که مى توان بدون هيچ قيد و شرطى به آن آب گفت; مثل آبهاى معمولى.
مسأله 22ـ آب مطلق اقسامى دارد که هرکدام حکمى دارد و آن پنج قسم است: اوّل آب کر، دوم آب قليل، سوم آب جارى و آبهاى لوله کشى، چهارم آب باران، پنجم آب چاه، ولى همه اين آبها پاک و پاک کننده اند; امّا آب مضاف چيزى را پاک نمى کند، بلکه با ملاقات به نجس، نجس مى شود.
مسأله 23ـ آب کر بنابر احتياط واجب مقدار آبى است که اگر در ظرفى که طول و عرض و عمق آن هرکدام سه وجب ونيم است بريزند، آن ظرف را پرکند، يا وزن آن 384 کيلوگرم (384 ليتر) باشد و معيار در وجب، وجبهاى متوسّط است.