وظايف مرد و زني که طلاق رجعي گرفتند
مسأله 2157ـ هرگاه مرد همسرش را طلاق رجعى دهد نمى تواند او را از خانه اى که موقع طلاق در آن بوده بيرون کند (مگر در بعضى از موارد خاص)، همچنين بر خود زن نيز حرام است که براى کارهاى غير لازم از آن خانه بيرون رود.
مسأله 2157ـ هرگاه مرد همسرش را طلاق رجعى دهد نمى تواند او را از خانه اى که موقع طلاق در آن بوده بيرون کند (مگر در بعضى از موارد خاص)، همچنين بر خود زن نيز حرام است که براى کارهاى غير لازم از آن خانه بيرون رود.
مسأله 2158ـ در طلاق رجعى مرد مى تواند به زن خود رجوع کند، بدون آن که صيغه عقد تازه اى بخواند و رجوع کردن بر دو قسم است: 1ـ سخنى بگويد که معنايش اين باشد که آن زن را دوباره به همسرى خود پذيرفته است. 2ـ کارى انجام دهد که همين معنى را برساند.
مسأله 2159ـ لازم نيست مرد هنگام رجوع کردن شاهد بگيرد، يا به زن خبر دهد، حتّى اگر بدون اين که کسى بفهمد بگويد: به همسرم رجوع کردم صحيح است.
مسأله 2159ـ لازم نيست مرد هنگام رجوع کردن شاهد بگيرد، يا به زن خبر دهد، حتّى اگر بدون اين که کسى بفهمد بگويد: به همسرم رجوع کردم صحيح است.
مسأله 2160ـ هرگاه مرد از همسرش مالى بگيرد و با او مصالحه کند که بعد از طلاق به او رجوع نکند، يا حقّ رجوع نداشته باشد، حقّ رجوع از بين نمى رود.
مسأله 2161ـ هرگاه همسرش را دوبار طلاق دهد بعد عقدش کند و يا به او رجوع کند (و بنابر احتياط واجب در هر بار نزديکى نمايد و بعد از ديدن حيض و پاک شدن او را طلاق دهد) در مرتبه سوم که او را طلاق داد آن زن بر او حرام مى شود و تنها در صورتى بر او حلال خواهد شد که بعد از گذشتن عدّه به عقد دائم شوهر ديگرى درآيد و با او نزديکى کند، سپس او را طلاق دهد، بعد از عدّه شوهر اوّل مى تواند با او ازدواج کند.
مسأله 2162ـ زنى که مايل نيست با شوهرش زندگى کند، و بيم آن مى رود که ادامه همسرى آنها باعث گناه شود مى تواند مهر خود يا مال ديگرى را به او ببخشد که طلاقش دهد، اين را طلاق خلع گويند.
مسأله 2163ـ احتياط واجب آن است که صيغه طلاق خلع به صورت زير باشد: اگر خود شوهر مى خواهد صيغه طلاق را بخواند و اسم زن مثلاً «فاطمه» است مى گويد: «زَوْجَتِي فاطِمَةُ خَلَعْتُها عَلى ما بَذَلَتْ هِىَ طالِقٌ» يعنى زنم فاطمه را در برابر چيزى که بخشيده است طلاق دادم، او رهاست و اگر وکيل او بخواهد صيغه را بخواند احتياط واجب آن است که يک نفر از طرف زن وکيل شود و ديگرى از طرف مرد، چنانچه مثلاً اسم شوهر «محمد» و اسم زن «فاطمه» است، وکيل زن مى گويد: «عَنْ مُوَکِّلَتِي فاطِمَةَ بَذَلْتُ مَهْرَها لِمُوَکِّلِکَ مُحَمَّد لِيَخْلَعَها عَلَيْهِ» پس از آن وکيل مرد بدون فاصله مى گويد: «زَوْجَةُ مُوَکِّلِي خَلَعْتُها عَلى ما بَذَلَتْ هِىَ طالِقٌ» (و اگر زن چيز ديگرى غير از مهر را به شوهر ببخشد بايد نام همان را در موقع خواندن صيغه ببرد).
مسأله 2164ـ هرگاه زن و شوهر يکديگر را نخواهند و زن مهر خود يا مال ديگرى را به مرد ببخشد که او را طلاق دهد آن را طلاق مبارات گويند.
مسأله 2165ـ احتياط واجب آن است که صيغه طلاق مبارات را به طريق زير بخوانند، اگر خود شوهر صيغه را مى خواند و مثلاً اسم زن «فاطمه» است مى گويد: «بَارَأْتُ زَوْجَتى فاطَمَةَ عَلى ما بَذَلَتْ فَهِىَ طالِقٌ» يعنى مبارات کردم(1) زنم فاطمه را در مقابل مهر او، پس او رها است (و اگر چيزى غير مهر را مى دهد بايد آن را نام ببرد) و در صورتى که وکيل مرد بخواهد صيغه را بخواند مى گويد: «بَارَأْتُ زَوْجَةَ مُوَکِّلي فاطِمَةَ عَلى ما بَذَلَتْ فَهِىَ طالِقٌ» البته قبلاً بايد زن مهر خود بلکه چيزى کمتر از آن را به شوهر در برابر طلاق مبارات بخشيده باشد.ــــــــــــــــــــــــــــ1. يعنى از هم جدا شديم.
مسأله 2166ـ احتياط واجب آن است که صيغه طلاق خلع و مبارات به عربى صحيح خوانده شود، ولى اگر زن براى بخشيدن مال خود به شوهر به فارسى بگويد: فلان مال را به تو بخشيدم تا مرا طلاق دهى مانعى ندارد.
مسأله 2167ـ زن مى تواند در بین عدّه طلاق خلع یا مبارات از بخشش خود برگردد و اگر بر گردد ( همه یا قسمتی از مابذل خود را دریافت کند) شوهر مى تواند رجوع کند و بدون عقد دوباره او را همسر خود قرار دهد.