ماهیت جعاله
جعاله از عقود است یا از ایقاعات؟
از عقود است.
از عقود است.
سرقفلى عبارت است از حقّ اولویتی كه مستأجر بر ملك پيدا مىكند در مقابل پولى كه به مالك در اوّل كار مىپردازد و مطابق آن، مستأجرى كه سرقفلى پرداخته در اجاره كردن آن ملك، اولى از ديگران است. سرقفلى در سابق وجود نداشت و امروز در ميان عقلاى اهل عرف وجود دارد.
الف) مضاربه در اصل مربوط به سرمایهگذاری يک نفر و تجارت نفر ديگر با آن سرمايه است و سپس تقسيم سود حاصل، طبق توافق قبلي؛ و چون غالباً براي تجارت مسافرت میکردند، مضاربه (ضرب در أرض به معني سفر است) ناميده شده، عدّهای از فقها معتقد بودند مضاربه حتماً از طريق تجارت و بايد با درهم و دينار باشد، ولي ما معتقديم هیچکدام از اين امور شرط نيست و مضاربه به معني سرمایهگذاری از یکسو و عمل از سوي ديگر است. چه تجارت يا صنعت يا زراعت يا دامداري باشد. با اسکناس يا درهم و دينار و امثال آن.ب) سود حاصل از مضاربه دو نوع میتواند باشد: 1- درصدي را براي هر طرف معين کنند؛ و 2- مبلغ مشخصي را براي صاحب سرمايه در نظر بگيرند؛ بهشرط اینکه سود حاصل از آن معامله چيزي بيشتر از مبلغ تعیینشده باشد تا طرف ديگر همسودی ببرد. نکته: سرمایهگذار میتواند مبلغي را علیالحساب در ماه بگيرد و در انتهاي مضاربه يا زمان خاص ديگري، بهطور دقيق محاسبه کنند.ج) زيان حاصل در مضاربه (کم شدن اصل سرمايه) بهشرط عدم تعدّي و تفريط عامل، مربوط به سرمایهگذار است. هرچند عامل نيز چون سودي از کارش به دست نياورده زيان کرده است؛ و در فرض سهلانگاری، بايد عامل زيان را جبران کند. پس اگر سرمایهگذار زيان را نپذيرد مضاربه باطل است. مگر اینکه در عقد خارج لازمي مانند بيع شرط کنند چنانچه سرمايه در مضاربه لطمه خورد، آن را عامل جبران میکند. مهم انجام عقد خارج لازمي بهصورت واقعي و جدی است. مثلاً جنسي را بخرد و در ضمن اين خریدوفروش، شرط کند که عامل زيان احتمالي از مضاربه را جبران میکند. بانکها در عقد مضاربه براي تضمين سرمايه، بايد اینگونه عمل کنند. يا طبق شرايط مضاربه ضرر براي سرمايه است؛ ولي چون در موارد مختلف سرمایهگذاری میکنند میگویند امکان ضرر همزمان در تمام آنها وجود ندارد، سرمايه به خطر نمیافتد.
اینگونه قراردادها تحت عنوان بیع «سلم» قرار میگیرد و ازآنجاکه در بیع سلم باید جنسی که قرار به تحویل آن گذاشتهشده از هر جهت معلوم باشد و وسایلی که با دست میسازند کاملاً معلوم و مشخص نیست و هر یک ممکن است به صورتی درآید، به همین دلیل در گذشته سلم را در آن صحیح نمیدانستند اما در عصر و زمان ما که به کمک کارخانهها بهصورت یکنواخت ساخته میشود بیع سلم در آن اشکالی ندارد و احکام سلم در آن جاری میشود.
این کار درواقع ترکیبى از عقد کفالت و ضمانت است و اشکالى ندارد.
استخدام دولتى ظاهراً داخل عقد اجاره است و تغييراتى كه در جهت سالهای خدمت و ساعات كار و جدول حقوقى پيدا مىشود، مشكلى در اين عقد اجاره ايجاد نمىكند و مىتوان آنها را از دو راه تصحيح كرد:الف) از طريق وكالت، به اين معنا كه كارمند از آغاز، خود را بهعنوان سى سال با حقوق فعلى و ساعات كار مشخص در خدمت دولت قرار مىدهد و عقد اجاره (بهصورت انشاى لفظى و يا معاطات) انجام مىگيرد، سپس وكالت مطلقهای به دولت مىدهد كه اگر خواست در 25 سالگى يا كمتر يا بيشتر اين قرارداد اجاره را فسخ كند و نيز وكالت مىدهد كه ساعات كار و حتّى مقدار حقوق و مزايا را طبق جدولهای عادلانهاى كه خودش تنظيم مىكند تغيير دهد و در حقيقت اجاره جديدى را بر اساس حقوق و مزاياى فعلى ترتيب دهد بنابراين در قرارداد ابتدايى بايد اين مسائل قيد شود كه «كارمند» چنين وكالتى را در چهارچوب ضوابط هر زمان به دولت داده است و اين مسائل هنگام استخدام بايد تفهيم شود و ازآنجاکه دولت شخصیت حقوقى دارد، همانگونه كه مىتواند مالك بشود، مىتواند طرف وكالت نيز واقع شود.ب) اين تغييرات را از طريق شرط ضمن عقد نيز مىتوان تصحيح كرد، به اين معنا كه در قرارداد نخستين، شرط مىشود كه دولت در هرزمانی بخواهد، مىتواند اين قرارداد را (مثلاً طبق ضوابطى كه در مجلس شوراى اسلامى يا هيأت دولت تصويب مىشود) فسخ كند و كارمند را بازنشست كند و يا اینکه كارمند شرط مىكند كه بايد مبلغى اضافه بر آنچه در قرارداد آمده طبق جدولهایی كه دولت يا مجلس تصويب مىكند به او بپردازد.درست است كه اين شرط داراى ابهام است ولى ابهام آن در حدّى نيست که اهل عرف بر آن اقدام نكنند و ما بيش از اين در باب شروط ضمن عقد دليل نداريم.
پول كاغذى (النّقود الورقيّه) در آغاز شكل حواله داشته است و پشتوانه، ملك يا وثيقه گيرندگان حواله بوده، ولى بعداً كه از شكل روز اوّل فاصله گرفت و حتّى پشتوانه نيز به فراموشى سپرده شد و جنبه مال اعتبارى پيدا كرد و پشتوانه آن در حال حاضر در واقع اعتبار و قدرت حكومت هاست و بقيّه تشريفات است و با توجّه به اعتبارى بودن ماليّت، مشكلى در ماليّت پول كاغذى نيست.
نوعى هبه بلاعوض براى ايجاد انگيزه سپرده گذارى است.
پاسخ 1 تا 4: بیمه یکى از عقود مستحدثه است که در عرف عقلا معمول است، و چنانچه شرایط عامّه عقود در آن جمع باشد، شرعاً اشکالى ندارد، و باید طبق قرار دادى که بسته شده عمل شود، و مى توان سهمیّه افراد مورد نظر را به صورت درصدى، نه ریالى، تعیین کرد، و مشمول ادّله وجوب وفابه عقد است.
ماهیت فقهی استخدامهای دولتی را میتوان از دو طریق حل کرد:الف) از طریق وکالت، به این معنا که کارمند از آغاز، خود را بهعنوان سى سال با حقوق فعلى و ساعات کار مشخص در خدمت دولت قرار میدهد و عقد اجاره (بهصورت انشاى لفظى و یا معاطات) انجام میگیرد، سپس وکالت مطلقهای به دولت میدهد که اگر خواست در 25 سالگى یا کمتر یا بیشتر این قرارداد اجاره را فسخ کند و نیز وکالت میدهد که ساعات کار و حتّى مقدار حقوق و مزایا را طبق جدولهای عادلانهای که خودش تنظیم میکند تغییر دهد و در حقیقت اجاره جدیدى را بر اساس حقوق و مزایاى فعلى ترتیب دهد؛ بنابراین در قرارداد ابتدایى باید این مسائل قید شود که «کارمند» چنین وکالتى را در چهارچوب ضوابط هر زمان به دولت داده است و این مسائل هنگام استخدام باید تفهیم شود و ازآنجاکه دولت شخصیت حقوقى دارد، همانگونه که میتواند مالک بشود، میتواند طرف وکالت نیز واقع شود.ب) این تغییرات را از طریق شرط ضمن عقد نیز میتوان تصحیح کرد، به این معنا که در قرارداد نخستین، شرط میشود که دولت در هرزمانی بخواهد، میتواند این قرارداد را (مثلاً طبق ضوابطى که در مجلس شوراى اسلامى یا هیئت دولت تصویب میشود) فسخ کند و کارمند را بازنشسته کند و یا اینکه کارمند شرط میکند که باید مبلغى اضافه بر آنچه در قرارداد آمده طبق جدولهایی که دولت یا مجلس تصویب میکند به او بپردازد. درست است که این شرط داراى ابهام است ولى ابهام آن در حدّى نیست که اهل عرف بر آن اقدام نکنند و ما بیش از این در باب شروط ضمن عقد دلیل نداریم.
ماهیت فقهی حقوق بازنشستگى را میتوان از دو طریق حل کرد:الف) اینکه آن را بهعنوان یک عقد جدید از عقود مستحدثه که تابع عقد قرارداد خواهد بود منعقد کنند که باید شرایط عمومى عقود را داشته باشد، یعنى طرفین عقد معیّن، عاقل، بالغ و بوده باشند و ابهاماتى که در گوشه و کنار عقد بازنشستگى است نظر به اینکه جنبه سفهى به این عقد نمیدهد بلکه جنبه عقلایى آن محفوظ است ضررى به صحت این عقد نمیزند و درواقع این عقد و قرارداد، شبیه عقد و قرارداد بیمه است که بهعنوان یک عقد مستقل قابلقبول است و مشمول آیه شریفه (أُوفُوا بِالْعُقُودْ) است و ابهاماتى که ازنظر مقدار وجه پرداختى یا مانند آن وجود دارد ضررى به آن نمیزند و همچنین مسئله ربا، نه در عقد بیمه جارى است و نه در عقد بازنشستگى.ب) این مسئله با تمام ویژگیها و مقرراتش بهصورت شرط ضمن العقد در قرارداد استخدام اخذ میشود و ابهاماتى که در آن وجود دارد مانع از صحت آن نیست همانگونه که در بالا نیز اشاره شد.
توهین درهرصورت جرم است. البتّه با تفاوت اشخاص و زمان و مکان و گستره آن، تفاوت میکند.