جبران حق الناس قبل از سن بلوغ
اگر قبل از سنّ تكليف، حقّ النّاس بر گردن داشته باشيم، بايد بعد از تكليف بپردازيم؟
آرى بعد از تكليف موظّفيد حقّ النّاس را بپردازيد.
آرى بعد از تكليف موظّفيد حقّ النّاس را بپردازيد.
معلم حق ندارد از شاگردان برای کارهای شخصی استفاده کند مگر اینکه بالغ بوده و به این کار رضایت داشته باشند.
در چنين صورتى احتياط پرداخت ديه است. و بايد در راه خيرات براى آن ميّت صرف شود، و حربى ديه ندارد.
متعلق به کسی است که بیمه به نفع او انجام شده است.
می تواند به اندازه خوراک خود از آنها بخورد ولی بردن جایز نیست.
با توجه به اینکه فضله گربه نجس است و بودن موی آن بر لباس نماگزار موجب فساد نماز او می شود سزاوار است جز در موارد ضرورت از آن پرهیز شود و روایت مذکور شاید ناظر به موارد ضرورت باشد.
در اینگونه موارد كه بهطورقطع يا به اطمينان بيمار مدّت كوتاهى با تحمّل درمانهای شکنجه آور زنده میماند دليلى بر ادامه درمان ندارد؛ مخصوصاً اگر بار مالى سنگين داشته باشد و بهویژه اگر بيمار مجبور به وام گرفتن يا فروختن خانه خود گردد. در اینگونه موارد میتوان بيمار را به حال خود رها كرد و اگر مشورت كند میتوان به او مشورت داد كه اگر تحمّل ناراحتىها راداری درمان كن و چند صباحى بمان و اگر ندارى مىتوانى درمان را قطع كنى بهخصوص اگر بيمار در سنين بالا باشد. فكر میکنیم برخلاف آنچه دوستانتان گفتند جواب صريح و شفافى داديم.
در حال حاضر اين مسأله به عنوان يك فرضيّه مطرح است، و عملاً كارى انجام نگرفته، تا بتوان درباره آن بحث كرد. اگر چنين امرى انجام گيرد، بايد ديد فرد مزبور با مغز جديد، شخصيّت فرد اوّل را نشان مىدهد، يا دوم، و يا شخص ثالثى خواهد شد، تا احكام آنها تبيين گردد.
سهم سيد الشهداء بايد پرداخته شود و آن مقدار از حق بيمه كه مربوط به ان سهم است از آن كم مي شود.
بیمه عمر به این معنا که قراردادی میان بیمه گذار و بیمه پذیر برقرار می شود که هر ماه مثلا فلان مبلغ بپردازد و در مقابل آن هر زمان بیمه گذار از دنیا برود فلان مبلغ به صورت یکجا یا تدریجی به خانواده یا افراد خاصی که مورد نظرند، پرداخته شود و یا بعد از اتمام مدت و قبل از فوت کل مبلغ را به علاوه سود مضاربه به او بازگردانند مانعی ندارد.
1. در موارد مرگ مغزى، به صورتى كه در بالا ذكر شد، اگر موضوع قطعى و يقينى باشد، چنان فردى در اين گونه احكام مانند ميّت است (هر چند پاره اى از احكام ميّت مانند غسل و نماز و كفن و دفن و غسل مسّ ميّت بر او جارى نمىشود) بنابراين برداشتن اعضاى او براى نجات جان مسلمانان مانعى ندارد.2. در مواردى كه عضو را بعد از مرگ كامل بر مىدارند، و نجات جان ديگران منوط به آن است، اذن قبلى يا اجازه بازماندگان لازم نيست، هرچند بهتر است.3. در مورد جواز قطع اعضا، احتياط دادن ديه است.4. بر عهده كسى است كه عضو را قطع كرده است.5. دركارهاى خير براى ميّت مصرف مىشود.