ملاک تشخیص اعلمیت مجتهد متوفی
آیا ملاك در اعلمیت مجتهد متوفى نظر مقلّد است یا مجتهد زنده؟
ملاك در اعلمیت مجتهد متوفى نظر مقلّد است نه مجتهد زنده يا ديگران.
مسائل قومی و نژادی در باب مرجعیت
طرح مسائل قومى و نژادى در باب مرجعیت چه حکمى دارد؟
مرجعیت هیچ ارتباطى با مسائل قومى و نژادى ندارد; شرایط و ضوابط آن در رسالههای عملیّه نوشتهشده است.
نذر اهدای یکی از اعضای بدن
اگر ما نذر کنیم یکی از کلیه هایمان را به قصد رضای خدا و نجات فردی که به آن نیاز دارد، چنین نذری صحیح است و عمل به آن لازم است؟
در صورتی که خطر یا ضرر مهمی متوجه شما نباشد مانعی ندارد.
عدم صحت نذر برای دیگری حتی در صورت قبول آن توسط آن فرد
اگر کسی برای دیگری نذر کند که مثلا فرد دوم فلان کار را انجام دهد و فرد مزبور قبول کند که این کار را انجام دهد در اینصورت انجام آن کار بر فرد واجب است؟
نذر جزء ایقاعات است و حتی در صورتی که فرد نذر دیگری را درباره خودش قبول کند باز هم الزام آور نیست.
عمل به احتیاط در بین مراجع مشکوک الاعلمیه
آیا کسى که در میان مراجع کنونى، فقط درباره اعلمیت مثلاً سه نفر شک دارد، میتواند رساله هر سه نفر را بگیرد و بدون توجّه به نظر مراجع دیگر که احتمال اعلمیت آنها را نمیدهد، احتیاط کند؟
عمل به احتیاط درصورتیکه احتمال اعلمیت بین مراجع را نمیدهد اشکالی ندارد.
بلوغ در ازدواج و تجارت و اجرای حدود و قصاص
آیا میتوان گفت که هر فرد بعد از رسیدن به بلوغ میتواند ازدواج کند و یا وارد تجارت گردد و یا حدود و قصاص بر او جاری شود یا معیار دیگری نیز دارد؟
بلوغ چهار مرحله دارد: مرحله اوّل: بلوغ در عبادات و رعايت واجبات و محرمات است؛ که حدّ آن اتمام سن 15 سال قمري در پسرها و نه سال قمري در دخترها و ديگر علائمي که در رساله توضيح المسائل (مسئله 1909) آوردهایم. مرحله دوم: بلوغ در نکاح است، يعني بايد رشد جسماني مناسب براي ازدواج و عمل زناشويي داشته باشد و اگر وضع او طوری است که آسیب به او میرسد، نکاح جايز نيست. البته خواندن صيغه بدون آثار ديگر ازدواج اشکال ندارد مرحله سوم: بلوغ اقتصادي است به اين معني که بتواند اموالش را سرپرستي کند و او را فريب ندهند. البته بلوغ اقتصادي داراي مراحلي است و به هراندازه که رشد اقتصادي پيدا کند، میتواند در اموالش تصرّف کند فرق است بين خريد نیازهای روزمره و معامله ملک و زمين و خانه و امثال آن مرحله چهارم: رشد براي مسائل حدود و قصاص و امثال آن است. البته در ديات نه علم شرط است نه عمد، بنابراين قتل خطا و شبه عمد دیه دارد. ولي در حدود و قصاص و امثال آن، چنانچه درکي از اين مسائل ندارد، نمیتوانیم آنها را بر او جاري کنيم. نتیجه اینکه در هر مورد رشد براي کاري نباشد، نمیتوان مسئوليت آن کار را تحميل کرد؛ و در صورت شک نيز اصل عدم جواز است.
لزوم تبعیت در احکام بر اساس فتاوای مرجع
ملاك و ميزان براى اعمال ما كيست؟ مرجع تقليدمان يا ديگر مراجع يا علما، عرفا، زهاد يا غير آنها؟
هر كس بايد اعمالش را بر اساس فتاواى مرجع تقليدش بجا آورد.
قضای اعمال انجامشده بر طبق مذهب اهل سنت
من در یک خانواده آذری به دنیا آمدهام ولی به علت اینکه خانواده من ملتزم به مسائل دینی نبودند لذا مسائل دینی خود را از اهل سنت یاد گرفتم و مدتی بر همان اساس عمل نمودم بعداً مذهب خود را شناختم و بر اساس مذهب شیعه عمل میکنم حال اعمالی را که مدتی بر اساس فقه اهل سنت انجام دادهام چگونه است آیا باید قضا بکنم؟
لازم نیست گذشته را قضا کنید.
اگر شناخت اعلم ممکن نشود
اگر کسی نتواند مجتهد اعلم را با در نظر گرفتن شرایط تشخیص دهد تکلیفش چیست؟
هرگاه شناختن «اعلم» بهطورقطع ممكن نشود، احتياط واجب آن است از كسى تقليد كند، كه گمان به اعلم بودن او دارد
شرایط شخص نذر کننده
نذر کننده چه شرایط باید داشته باشد؟
نذر در صورتى صحيح است كه از انسان بالغ و عاقل صورت گيرد و از روى اختيار و قصد باشد، بنابراين نذر از روى اجبار، يا به واسطه عصبانى شدن و از دست دادن اختيار، صحيح نيست.