انجام قتل به دستور فرمانده در زمان طاغوت
اگر کسی زمان شاه به دستورفرماندهان فرد انقلابی را بکشند هرچند دوست نداشته اینکارذرا بکند آیا مصداق قتل عمدی کشتن مومنی حساب میشود که وعده عذاب داده شده یا نه؟ و اگر حساب شود کفاره یا عمل خاصی برای رهایی از عذاب دارد تا آن را انجام داد؟
حکم قتل عمد را دارد و اگر گمان می کرده که مجاز به این کار است فقط دیه و کفاره دارد و کفاره آن همان کفاره عمد روزه ماه رمضان است.
مجازات قتلی که با قسامه ثابت می شود
در قتلی که با قسامه ثابت می شود قصاص تعلق مي گيرد يا ديه؟
قصاص در قتل عمد و دیه در غیر عمد.
مجازات ضربه ای که موجب جراحت و تغییر رنگ نگردد
دیه یا مجازات ضربه ساده اى که موجب جراحت و تغییر رنگ نگردد و هیچ گونه آثارى از خود باقى نگذارد چیست؟
اگر این کار عمداً صورت گیرد قصاص دارد و اگر از روى خطا باشد قصاص ندارد و دیه اى نیز بر آن مترتّب نمى شود.
کشتن فرد بی گناه به علّت اشتباه در هویّت مجنى علیه
شخصى قصد کشتن فرد بى گناهى را دارد ولى به علّت اشتباه در هویّت مجنى علیه، شخص دیگرى را که وى نیز بى گناه بوده مى کشد، قتل واقع شده از چه نوعى خواهد بود؟
این قتل عمد است و قصاص دارد ولى احتیاط مستحبآن است که اولیاى مقتول با جانى مصالحه به دیه یا مانند آن کنند.
مجازات کشتن کسی که مدعی زنا بوده
فردی چندین نوبت به خواستگارى وى رفته، ولى با مخالفت خانواده دختر روبرو گشته است. تا این که چند ماه پیش به منزل خانواده دختر رفته، و مجدّداً از خواهر على خواستگارى مى کند، ولى باز هم پاسخ منفى مى شنود و در همان محفل مدّعى مى شود که به زور به آن دختر که به خواستگاریش رفته بود تجاوز کرده است برادر آن دختر با شنیدن این سخن، عصبانى شده، و به خاطر غیرت و تعصّب، و با اسلحه گرم خواستگار را را به قتل مى رساند. این مطالب در مراحل مختلف تحقیق و دادرسى در مراجع انتظامى و دادگاه توسّط قاتل بیان گردیده، و خواهر او نیز همین مطلب را با اندکى اختلاف تأیید کرده، و بر اظهارات مقتول صحّه گذارده است. حکم این مسأله چیست؟
در صورتى که قتل جنبه عمد داشته، در این جا حکم آن قصاص است. و در صورتى که بى اختیار شده و از حالت عادّى بیرون رفته، یا خیال مى کرده کشتن متجاوز شرعاً براى او جایز است، قصاص ندارد، امّا دیه دارد. و اگر مشکوک باشد نیز دیه تعلّق مى گیرد، و قصاص نمى شود.
مشارکت دو نفر در قتل یک نفر
نفر اوّل به وسیله سنگ ضربه اى بر سر مقتول وارد آورده، و او را به زمین انداخته است مضروب در حال مرگ بوده که همان شخص دوباره سنگى بر مى دارد تا به او بزند امّا نفر دوّم سنگ را از ضارب اوّل گرفته، و دو دستى ضربه اى بر سر مضروب وارد مى کند، و فرد مذکور بر اثر ضربه مغزى فوت مى کند. وکیل اولیاى دم در مورد ضربه دوّم هنگام طرح شکایت خود گفته: «ضربه دوّم آخرین رمق حیات را از متوفّى سلب نموده است.» 1-اگر فرضاً هر دو ضربه بر یک نقطه سر وارد شده باشد آیا قتل عمد است یا شبه عمد، و قاتل کدام نفر است؟2ـ آیا مادّه 217 قانون مجازات اسلامى که مى گوید: «هرگاه جراحتى که نفر اوّل وارد کرده، مجروح را در حکم مرده قرار داده، و تنها آخرین رمق حیات در او باقى بماند، و در این حال دیگرى کارى انجام دهد که به حیات او پایان بخشد، اوّلى قصاص مى شود و دوّمى تنها دیه جنایت بر مرده را مى پردازد.» در این مورد صدق مى کند؟
1. این دو ضربه خواه بر یک نقطه وارده شده باشد یا دو نقطه، قتل عمد است. و هر دو مشترکاً قاتل محسوب مى شوند.2. آنچه را در بالا ذکر کرده اید مشمول آن مادّه نیست; مگر این که واقعاً نفر اوّل کار او را تمام کرده باشد.
قصاص قاتلی که به درخواست مقتول او را کشته
کسى به خطّ خود، یا طبق شهادت شهود، از کسى خواسته که او را بکشد، آیا در این صورت قاتل وى قصاص مى شود؟
آرى قصاص مى شود و رضایت او مانع از این کار نیست.
کشتن مجرمین در منزل خودشان
کسى که در جنگها و درگیریهاى داخلى نقش فعّالى داشته، توسط طرف دیگر در خانه خود ترور مى شود، حکم آن چیست؟
هرکس مومنى را عمداً به قتل برساند حکمش قصاص است و اگر او مرتکب خطایى شده، باید به وسیله حاکم شرع حکم الهى در مورد وى اجرا گردد
مجازات کسی که با گمان مهاجم بودن مقتول او را کشته
اگر شخصى به خیال این که طرف مهاجم است، به سوى او تیراندازى کند و او را بکشد، آیا قصاص دارد؟
اگر قاتل به گمان این که طرف مهاجم است تیراندازى کرده است قصاص ندارد ولى باید دیه بدهد.
نوع قتل در صورت عدم احراز جنون در بیمار دو قطبی
اگر شخصی سابقه بیماری دو قطبی داشته باشد و مرتکب قتل شود و کمسیون های پزشکی وجود بیماری وی را تایید کنند و تنها بر احراز یا عدم احراز جنون در لحظه ارتکاب قتل اختلاف نظر باشد،شرایط شرعی احراز عمدی یا غیر عمدی بودن قتل چیست؟و با وجود شبهه جنون و عدم امکان احراز یا نفی آن در زمان حادثه، آیا امکان قصاص وجود دارد یا خیر؟
در فرض سوال دیه دارد مگر این که با دلیل معتبر ثابت شود تمام شرایط برای قصاص به هنگام وقوع جنایت جمع بوده است.