حکم بی حس کردن عضو در هنگام اجرای حدود
آیا هنگام اجراى حدود مى توان موضع را بى حس کرد؟ و بی حس کردن موضع در انواع حدود مانند حدّ قطع در سرقت، با حد قطع در محاربه، و یا به طور کلی بین حدّ قطع با سایر حدود از قبیل: جلد، رجم و قتل تفاوتی وجود دارد؟
بی حسّ کردن عضو هنگام اجرای حدود اشکالى ندارد; ولى این کار در حدّ جلد ( ضربه تازیانه ) جایز نیست.
کوتاه شدن عضو به علت شکستگی
آیا معیوب بودن در شکستگى استخوان، شامل کوتاه شدن عضو میشود یا تنها نحوه جوش خوردگى استخوان و کج بودن محل شکستگى منظور است؟
معیوب بودن (عثم) شامل کوتاه شدن میشود.
عدم لزوم حنوط عضو قطعشده
آيا واجب است دستى كه قطعشده را بعد از غسل دادن حنوط نمود، سپس دفن كرد؟
در صورت امکان آن را شستشو میدهند و در پارچهای میپیچند و دفن میکنند.
برداشتن عضو فرد زنده برای پیوند
آيا برداشتن عضو از بدن فرد زنده جهت پيوند جايز است؟ در صورت جواز مستلزم پرداخته ديه است؟
اگر با اجازه خود او باشد و خطرى وى را تهديد نكند، جايز است و ديه ندارد.
قصاص در قطع عضو پیوندی
فردى که دستش قطع شده، دست فرد دیگرى را به خود پیوند مى زند، آن گاه این دست توسّط دیگرى قطع مى شود، آیا بین صورتى که دست پیوند زده شده به طور کامل ترمیم یافته، و صورتى که به طور ناقص بهبود یافته، تفاوتى وجود دارد؟
در صورتى که آن دست به طور کامل ترمیم یافته، حکم دست اصلى را دارد.
دیهی عضو درصورتیکه شکستگی باعث عدم کارایی عضو شود
در موارد ایراد صدمه بدنى غیرعمدی به مصدومى که شکستگى استخوان داشته و نهایتاً ایجاد نقص عضوى با نسبتهای مختلف، مثلاً 20، 40، 90 درصد و مانند آن در مجنىٌّ علیه گردیده، طبق قانون دیات در مورد نقص عضو ایجادشده مطلقاً یکپنجم دیه همان عضو منظور شده است، حالآنکه در بعضى موارد نقص عضو خیلى ناچیز بوده و اختلالى در عمل آن عضو ایجاد نمینماید و گاهى خیلى زیاد بوده و منجر به نقص عضوهاى شدید با درصد بالا میگردد که باعث ازکارافتادگی نسبى یا دائمی مجنىٌّ علیه میگردد.آیا صلاح است که بر مبناى دیهی عضو بر اساس درصد نقص عضو دیه احتساب شود؟ مثلاً براى نقص عضوى 70 درصدى، هفتاد درصد دیه آن عضو مقدّر گردد؟ در صورت عدم صلاحدید جنابعالى در مورد فوق، آیا جایز است که علاوه بر دیه مقدّر مبلغى با تشخیص حاکم شرع بهعنوان ارش مازاد بر دیه (جهت ایجاد نقص عضو حاصله از شکستگى استخوان) اخذ گردد؟
چنانچه عضو مزبور مانند دست بکلّى از کار بیفتد دیه شلل که 32 دیه عضو است، دارد و اگر بهطور کامل نیفتد به همان نسبت ازکارافتادگی از این دیه محسوب میشود.
پیوند عضو کسی که مرگ مغزی شده
تعدادى از بيماران به دليل ضايعات مغزى غير قابل بازگشت، فعاليّتهاى قشر مغز خود را از دست داده، و در حالت اغماى كامل بوده، و به تحريكات داخلى و خارجى پاسخ نمىدهند، ضمناً فعاليّتهاى ساقه مغز خود را نيز از دست داده، فاقد تنفّس و پاسخ به تحريكات متفاوت نورى و فيزيكى مىباشند. در اينگونه موارد احتمال بازگشت فعّاليّتهاى مورد اشاره، مطلقاً وجود نداشته، و بيمار داراى ضربان خودكار قلب بوده، كه ادامه اين ضربان هم موقّتى و تنها به كمك دستگاه تنفس مصنوعى به مدّت چند ساعت و حدّ اكثر چند روز مقدور مىباشد. اين وضعيّت در اصطلاح پزشكى مرگ مغزى ناميده مىشود; از طرفى نجات جان عدّه ديگرى از بيماران منوط به استفاده از اعضاى مبتلايان به مرگ مغزى است. با عنايت به اينكه اين اشخاص فاقد تنفّس، شعور، احساس و حركت ارادى هستند، و هيچ گاه حيات خود را باز نمىيابند. لطفاً به سؤالات زير پاسخ دهيد:1. در صورت احراز شرايط فوق، آيا مىتوان از اعضاى بدن آنها براى نجات جان بيماران ديگر استفاده كرد؟2. آيا صرف ضرورت نجات جان مسلمانان نيازمند به پيوند عضو، براى جواز قطع عضو كافى است، يا اذن قبلى و وصيّت صاحب عضو نيز لازم است؟3. آيا در صورت جواز قطع اعضا ديه، ثابت است، يا ساقط مىشود؟ 4. در صورت ثبوت ديه، پرداخت آن بر عهده كيست؟ پزشك يا بيمار؟5. موارد مصرف ديه مذكور كدام است؟
1. در موارد مرگ مغزى، به صورتى كه در بالا ذكر شد، اگر موضوع قطعى و يقينى باشد، چنان فردى در اين گونه احكام مانند ميّت است (هر چند پاره اى از احكام ميّت مانند غسل و نماز و كفن و دفن و غسل مسّ ميّت بر او جارى نمىشود) بنابراين برداشتن اعضاى او براى نجات جان مسلمانان مانعى ندارد.2. در مواردى كه عضو را بعد از مرگ كامل بر مىدارند، و نجات جان ديگران منوط به آن است، اذن قبلى يا اجازه بازماندگان لازم نيست، هرچند بهتر است.3. در مورد جواز قطع اعضا، احتياط دادن ديه است.4. بر عهده كسى است كه عضو را قطع كرده است.5. دركارهاى خير براى ميّت مصرف مىشود.
ترمیم عضو مورد جنایت بعد از صدور حکم قصاص و قبل از اجرای آن
ترمیم جنایت در جایی که قصاص ثبوت یافته ولی عضو مورد جنایت قبل از اجرای قصاص ترمیم میشود چیست؟
در فرض سوال قصاص نمی شود بلکه ارش گرفته می شود.