اجباری کردن حجاب
آیا اجباری کردن حجاب از خصوصیات یک حکومت اسلامی است؟
حکومت اسلامی موظف است از گناهان علنی جلوگیری کند.
حکومت اسلامی موظف است از گناهان علنی جلوگیری کند.
حکومت در زندگی شخصی و خصوصی افراد دخالت نمیکند مگر اینکه ضرورتی اقتضا کند.
حکومت اسلامى و مسلمانان نسبت به گناهان پنهانى افراد وظیفهای ندارند، ولى بدون شک نسبت به گناهانى که بهطور علنى و آشکار، در سطح جامعه انجام میشود وظیفه نهى از منکر دارند و الا جایى براى انجام این وظیفه مهم باقى نمیماند. البتّه با این تفاوت که مردم باید به نهى از منکر زبانى اکتفا کنند و از هرگونه برخورد فیزیکى اجتناب ورزند، ولى حکومت میتواند وارد این مرحله نیز بشود; و در مورد کنیزها اساساً میزان پوشش آنها نسبت به زنان آزاد ازنظر اسلام متفاوت بوده است.
جزیه گرفتن از تمام آنها جایز است، مگر اینکه منشأ آثار نامطلوبی شود؛ در ضمن بدانید جزیه غالباً مبلغ مختصری است و در برابر آن حکومت اسلامی دفاع از جان و مال و ناموس آنها را به عهدهدار.
شک نیست که تعرض به حریم خصوصی افراد چه در فضای مجازی باشد چه در غیر آن شرعاً جایز نیست و مسئولیت شدید دارد.
عهدهدار امور حسبه مرجع تقلید جامعالشرایط است که در حکومت اسلامی این امر بر عهده نمایندگان او و حکومت اسلامی است که همگان باید در این زمینه مطابق قوانین و مقررات حکومت اسلامی عمل نمایند.
درجایی که خوف گرایشهای الحادى، یا وهابیت و مانند آن باشد، انجام این کار با حفظ احترام مکتب اهلبیت (علیهمالسلام) مانعى ندارد.
آنچه بیان کردهاید از احکام حکومتى است و احکام حکومتى عموماً به یک کبراى کلیّه که در زمره احکام عناوین اولیه یا ثانویه است بازمیگردد؛ به تعبیر دیگر، احکام حکومتى در طول احکام اولیه و ثانویه است، نه در عرض آنها.
مصلحت در فقه اهل سنّت مفهومی دارد و در فقه مکتب اهلبیت (علیهمالسلام) مفهومى دیگر. آنچه ازنظر فقه شیعه قابل توجیه است، در سه محور خلاصه میشود:اوّل: آنچه مربوط به حفظ نظام و حکومت اسلامى است.دوّم: حفظ نظم جامعه; بر اساس این دو نوع مصلحت بسیارى از احکام مستحدثه شکل میگیرد; زیرا حفظ نظام و حفظ نظم جامعه از مهمترین اهداف اسلام است که انحراف از آن جایز نیست.سوّم: آنچه مربوط به تعارض اهم و مهم است; یعنى هرگاه دو مصلحت که مورد توجّه و قبول فقه اسلام است، در مقابل یکدیگر قرار گیرند، باید مصلحت اهم را ترجیح داد و مهم را فداى آن کرد.براى مثال در قسمت اوّل، میتوان مسائل مربوط به انتخابات، شرایط ویژه رئیسجمهورى و نمایندگان و انتخابکنندگان را در نظر گرفت؛ و در قسمت دوّم، مسائلى مانند نظام بانکدارى و بخش مهمی از نظام پولى و مسائل اقتصادى امروز را، بهعنوانمثال میتوان ذکر کرد؛ و در قسمت سوّم محدود کردن پارهای از معاملات و صادرات و واردات کشور که سلطه مردم را بر اموالشان محدود میسازد، ولى اهداف مهمی را احیا میکند، مثال خوبى است.
منظور از استیمان آن است که کسی از غیر مسلمین از مسلمانان امان بخواهد و به او امان دهند و باید مانند یک مسلمان با او رفتار کرد و خروج از این حالت زمانی حاصل میشود که او برخلاف شرایط عمل کند.
مردم بهعنوان حامیان حکومت و بازوهاى دولت اسلامى و نیز بهعنوان نظارت و امربهمعروف و نهى از منکر و نصیحت و ارشاد، در حکومت نقش دارند.
مردم بهعنوان حامیان حکومت و بازوهاى دولت اسلامى و نیز بهعنوان نظارت و امربهمعروف و نهى از منکر و نصیحت و ارشاد، در حکومت نقش دارند.