حکم بیان داستانهای تخیّلی
داستانهایی که ساخته میشود و طبعاً دروغ هستند و واقعیت ندارند (امّا براى آموزش مخاطب مؤثر است) ازلحاظ فقه و شریعت مقدّس اسلام چه حکمی دارد؟
اگر قرینهای بر تخیّلى بودن آن وجود داشته باشد مانعى ندارد.
اگر قرینهای بر تخیّلى بودن آن وجود داشته باشد مانعى ندارد.
اگر عیب پنهانی کسی را برای شوهر خود بگوید و او اطلاع نداشته باشد غیبت است.
هر زمانکه انسان مطلبی را خلاف واقع به دیگری بگوید.
درصورتیکه مخاطب بفهمد قصد جدی ندارد و شوخى میکند دروغ محسوب نمیشود؛ و دروغ مصلحتى آن است که دروغ، مصلحت مهمتری از راست گفتن داشته باشد، مانند دروغ گفتن براى اصلاح ذات البین.
هرگاه سخن از عیوب ظاهری او باشد که دیگران اطلاع دارند غیبت محسوب نمیشود هرچند احتیاط در ترک آن است.
با توجّه به اینکه قبح ذاتي دروغ بهصورت مقتضي است نه بهصورت علّت تامّه، يعني شرايط و موانع میتواند در آن تأثير گذارد، جواز قسم دروغ مبتني بر مسئله اهم و مهم خواهد بود؛ يعني درجایی که اگر راست بگويد، هدف مهمتر شرعي به خطر میافتد، مجاز خواهد بود؛ در غیر این صورت نه.
انسان تا یقین نداشته باشد، نباید چیزى را بهصورت قطعى بیان کند; بلکه باید بهعنوان احتمال بیان کند، مگر اینکه قرائنى وجود داشته باشد که آن بیان درواقع جنبه احتمالى دارد و در موارد امتحان انسان میتواند جوابى را که احتمال قوى به صحیح بودنش میدهد، بنویسد.
اگر واقعاً مسئله بهصورت اهم و مهم درآید و مانند دروغ براى اصلاح ذات البین شود، مانعى ندارد. ولى چون ممکن است این حکم وسیله سوءاستفاده قرار گیرد و به هر بهانهای خبرهاى دروغ منتشر کنند، باید حتّى الإمکان از این کار پرهیز کرد.
توریه آن است که انسان سخنى دوپهلو بگوید و قصدش چیزى باشد، ولى مخاطب چیز دیگرى بفهمد. مثل اینکه کسى پشت در خانه بیاید و بپرسد: آیا فلآن کس در خانه است؟ و گوینده سخن در جواب بگوید: اینجا نیست و منظورش از «اینجا» پشت در باشد، ولى شنونده خیال میکند شخص موردنظر در خانه نیست؛ و اینگونه توریه مشروط به حال ضرورت نیست; هرچند بهتر رعایت ضرورت است.
راست اگر فتنهانگیز باشد و مفاسدى ایجاد کند باید از آن پرهیز کرد؛ خواه دروغش مصلحتآمیز باشد یا بیهوده؛ و ازآنجاکه این مطلب بهقاعده اهم و مهم بازمیگردد، باید ضررهاى ناشى از دروغ و فواید آن را با یکدیگر مقایسه کرد آنچه واجد اهمیت بیشترى است انجام داد. در ضمن اگر بتوان از دروغ به توریه پناه برد، توریه مقدّم است و منظور از توریه سخنى است که دو معنى داشته باشد؛ شنونده معنایى را از آن تصوّر میکند که خلاف واقع است و باور میکند و مصلحت حاصل میشود، امّا گوینده معناى دیگرى را تصوّر میکند که مطابق با واقع است.
الف) نهتنها جایز بلکه واجب است.ب) اشکال ندارد.ج) دروغ گفتن براى نجات جان افراد اشکال ندارد ولى به خطر انداختن جان خود یا دیگرى براى حفظ جان دیگران لازم نیست و اگر جان دیگرى را به خطر بیندازد ضامن است.