حکم قضاى روزه در صورت ترک آن به سبب سفر یا بیماری
آیا روزههایی که به خاطر بیماری یا مسافرت گرفته نشده است، باید قضا شود؟
روزههايى كه به خاطر مسافرت يا بيمارى و مانند آن ترك شده، بايد قضا كند.
روزههايى كه به خاطر مسافرت يا بيمارى و مانند آن ترك شده، بايد قضا كند.
کسي که چندروزه از او قضا شده و شماره آنها را نمیداند، مثلاً نمیداند دو تا بوده يا سه تا کافي است مقدار کمتر را انجام دهد و اضافه بر آن واجب نيست، هرچند احتياط مستحب است، اما اگر قبلاً شماره آنها را میدانسته، ولي بهواسطه سهلانگاری فراموش کرده، احتياط واجب آن است که مقدار بيشتر را انجام دهد.
اگر از چند ماه رمضان روزه قضا بر ذمّه دارد قضاى هرکدام را اوّل بگيرد مانعى ندارد، ولى اگر وقت براى قضاى رمضان آخر تنگشده باشد بايد بنا بر احتياط واجب اوّل قضاى رمضان آخر را بگيرد.
كسى كه بهواسطه بيمارى يا حيض و نفاس روزه ماه رمضان را نگيرد و پيش از پايان ماه رمضان از دنيا برود لازم نيست روزههايى را كه نگرفته براى او قضا نمايند.
هرگاه بهواسطه بيمارى، روزه ماه رمضان را نگيرد و بيمارى او تا ماه رمضان سال بعد طولانى شود، قضاى روزههايى را كه نگرفته واجب نيست، فقط بايد براى هرروز يك مد (تقریباً 750 گرم) گندم يا جو و مانند آن به فقير بدهد، ولى اگر بهواسطه عذر ديگرى (مثلاً به خاطر مسافرت) روزه نگرفته باشد و عذر او تا رمضان بعد باقى بماند احتياط واجب آن است كه روزههايى را كه نگرفته بعد از ماه رمضان قضا كند و براى هرروز يك مد طعام به فقير دهد، همچنين اگر ترك روزه به خاطر بيمارى بوده، بعد بيمارى رفع شده و عذر ديگرى مانند مسافرت پیشآمده است.
هرگاه روزه ماه رمضان را عمداً یا بهواسطه عذرى نگيرد و تا رمضان آينده عمداً قضاى آن را بجا نياورد درحالیکه عذرش برطرف شده، بايد بعداً روزه را قضا كند و براى هرروز يك مد طعام كفّاره بدهد، همچنين اگر در قضاى روزه كوتاهى كند تا وقت تنگ شود و در تنگى وقت عذرى پيدا كند، بايد بعداً هم قضا بهجا آورد و هم كفّاره دهد، امّا اگر كوتاهى نكرده و اتفاقاً در تنگى وقت عذرى پیداشده فقط قضا لازم است.
هرگاه بيمارى انسان چند سال طول كشد و بعداً خوب شود اگر تا رمضان آينده به مقدار قضا وقت باقى است بايد فقط قضاى رمضان آخر را بگيرد و براى هرروز از سالهای پيش يك مد طعام بدهد.
هرگاه قضاى روزه ماه رمضان را چند سال به تأخير اندازد بايد قضا را بهجا آورد و براى هرروز يك مد طعام به فقير دهد و باگذشت سالها كفّاره متعدّد نمیشود.
بر پسر بزرگتر واجب است روزههايي که والدين براثر عذر شرعي ترک کرده و توانايي بر قضا داشته ولي موفق بر قضاي آن نشدهاند را بجا آورد و نسبت به غير آن وظيفه ندارد. مگر اينکه وصيتي کرده باشند که مطابق آن بايد عمل کرد. هرچند در صورت امکان شايسته است ساير فرزندان نسبت به آنچه بر آنها واجب نيست نيز اقدام کنند.
چنانچه عذر شرعی داشته است باید برای هرروز دو نفر مسکین را اطعام کند و اگر عذر عرفی داشته بچهها باید بعداً قضا کنند و نیازی به وصیت نیست، البته اگر عذر نداشته و عمدی بوده است باید 62 فقیر را برای هرروز سیر کند.
اين استحباب شامل روزه قضا نمیشود و فقط روزه مستحب را شامل است.
در روزههاي قضايي که وقت آن کم است (مثلاً 10 روزه قضا از رمضان گذشته مانده و 10 روز نيز تا رمضان فرصت دارد) نيازي به اجازه شوهر نيست و بايد روزه بگيرد. ولي در روزههاي نذر و روزههاي قضايي که تا ماه رمضان وقت کافي دارد و روزه گرفتن مزاحم حقوق شوهر میشود بايد از شوهر اجازه بگيرد. البته در قضاي روزه رمضان که وقت کافي دارد اگر بدون اطلاع شوهر روزه گرفت و بعد از اذان ظهر شوهر تقاضاي تمکين و مانند آن نمود زن بايد روزه خود را ادامه دهد.